معهد الامام المهدی
  • خانه
  • اصول فقه
    • 1395-1394
    • 1395-1396
    • 1396-1397
    • 1397-1398
    • 1398-1399
    • 1400-1401
    • 1401-1402
    • 1402-1403
    • 1403-1404
    • 1404-1405
  • فقه
    • حج عربی
    • مکاسب بیع
      • 1396-1397
      • 1397-1398
      • 1398-1399
      • 1400-1401
      • 1401-1402
      • 1402-1403
      • 1403-1404
      • 1404-1405
    • مکاسب محرمه
      • 1395-1394
      • 1395-1396
      • 1396-1397
    • ولایت فقیه عربی
  • حدیث
    • تدوین الحدیث عربی
    • متن الحدیث
    • فهرست الحدیث
    • الذریعه
  • تماس با ما
معهد الامام المهدی
  • خانه
  • اصول فقه
    • 1395-1394
    • 1395-1396
    • 1396-1397
    • 1397-1398
    • 1398-1399
    • 1400-1401
    • 1401-1402
    • 1402-1403
    • 1403-1404
    • 1404-1405
  • فقه
    • حج عربی
    • مکاسب بیع
      • 1396-1397
      • 1397-1398
      • 1398-1399
      • 1400-1401
      • 1401-1402
      • 1402-1403
      • 1403-1404
      • 1404-1405
    • مکاسب محرمه
      • 1395-1394
      • 1395-1396
      • 1396-1397
    • ولایت فقیه عربی
  • حدیث
    • تدوین الحدیث عربی
    • متن الحدیث
    • فهرست الحدیث
    • الذریعه
  • تماس با ما

وبلاگ

فهرست الحدیث (جلسه10) دوشنبه 1403/12/20

حدیث، فهرست الحدیث

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا رسول الله و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و اللعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین

اللهم وفقنا و جمیع المشتغلین و ارحمنا برحمتک یا ارحم الراحمین

دیگر امشب خسته هم هستیم یک مقدار صحبت بوده قبلا با این آقا

یکی از حضار : آرام آرام ان شاء الله به نشاط می‌آیید .

یکی از حضار : خود بحث نشاط آور است .

آیت الله مددی : ان شاء الله تعالی ، عرض کنم آن شب علیرضا می‌گفت باز تعویض صحبت کنید تعویض که دیگر به نظرم صحبت خاصی ندارد .

یکی از حضار : چرا دیگر یک بخشی را قبول کردید دیگر

آیت الله مددی : کدام یکی را قبول کردیم خودمان نمی‌دانیم ؟ ایشان گفت یکی از اشکالات به طریقه‌ی فهرستی شما تعویض است هر چه من فکر کردم نشنیدم چنین اشکالی .

حالا یک بحثی هست که عده‌ای از این اشکالات نوشته شده است یا در همین فضای مجازی در اینهایی که نوشتند گفتم به علیرضا گفتم اگر آقایان محبت کنند یک شب جمع بکنند بدون بردن اسم اشکالاتی که روی نظریه‌ی فهرستی است که ما توضیحش را بدهیم جوابش روشن بشود به هر حال کاری است که حدود هزار سال نشده است خوب طبیعتا مشکل دارد خوب نمی‌شود انکار کرد خوب مخصوصا مصادر اولیه از دست رفته ، ثانویه از دست رفته ، متوسطه از دست رفته است ، اینها برای ، خیلی کار مشکلی است یعنی جمع آوری این مطالب خیلی کار مشکلی است ، عرض کنم من به ذهنم آمد نکند حالا این هم توضیح فقط اجمالی چون به خاطر اینکه یک ربطی هم به بحث مصادر متوسطه دارد .

چون گاه گاهی من عرض کردم مرحوم آقای مجلسی می‌نویسد که یک روایتی که در طریق سهل است سهل طریقٌ ، شاید بعضی‌ها خیال کردند ، البته سهل طریق مهم این است که سهل از وشاء نقل می‌کند در حقیقت نکته این است که کلینی از کتاب وشاء نقل می‌کند سهل مجرد طریق است مهم نیست دیگر ، گفتم شاید بعضی‌ها گفتند که یا خیال کردند من گفتم مثلا سهل ولو ضعیف مثلا باشد لکن احمد اشعری هم کتاب به وشاء را در قم نقل کرده است مثلا به جای سهل می‌توانیم احمد اشعری را داشته باشیم شاید تعویض این جوری مثلا شاید به ذهنتان آمده است که سهل طریق باشد .

بنده چنین حرفی هم نگفتم هیچ اعتقادی هم به این حرف‌ها ندارم ، چنین حرفی که سهل را برداریم و به جایش احمد اشعری را بگذاریم اینکه مرحوم مجلسی می‌گوید سهل طریق است می‌گوید به طریق نگاه نکنید به آن شخص نگاه کنیم ، در اینکه سهل طریقیت دارد این را نمی‌شود انکار کرد یعنی اصالت ارزش اولیه ندارد کتاب‌های دیگران نقل می‌کند طریقیت به آن معنا .

من در آن بحثی که با همین گریب داشتیم ، آخر نیومن هم بود نیومن از جای دیگری صحبت می‌کرد گفت شما این را از کجا می‌گویید که مثلا سهل روایت ندارد ، ما گفتیم خیلی واضح است نگاه کنید سهل روایت از امام معصوم ندارد نداشت اول نیست دیگر ، همه‌اش از کتاب‌های دیگران است یا بزنطی است یا وشاء است یا ابن ، واضح است اسانیدش ، گفتم این احتیاجی به بحث ندارد از امام معصوم سهل مثلا روایت ندارد ، خوب اینکه واضح است که ایشان به اصطلاح طریقیت دارد .

عبارت مجلسی هم ظاهرا این است که دیگر حالا خیلی روی ایشان حساب نکنید اما اینکه مراد مجلسی این باشد که سهل را برداریم و به جایش احمد اشعری را بگذاریم فکر نمی‌کنم ایشان هم چنین حرفی بزند . اجمال قصه این است که راجع به سهل خوب صحبت‌های زیادی ، عده‌ای او را توثیق می‌کنند و ثقه می‌دانند ، یک جا هم شیخ نمی‌دانم در اصحاب امام هادی یا عسکری او را توثیق کرده است حالا اینکه کلینی نقل کرده چیست و الی آخر حرف‌هایی که گفته شده است دیگر نمی‌خواهیم بحث رجالی اینجا زنده کنیم ، گفتند ثقه است .

عده‌ای هم گفتند نه ایشان ضعیف است و به شدت هم تضعیف کردند من جمله مرحوم آقای حائری استاد ما می‌گفت که خدا رحمت کند آقای شیخ مرتضی یعنی ، می‌گفت مخصوصا این عبارت نجاشی که شهد علیه ابو جعفر احمد بالکذب این خیلی دیگر مهم است چون شهادت داده ایشان کذاب است و اخرجه من قم ، کذب الغلو و اخرجه من قم این عمده این شهادت احمد است یعنی ایشان نکته‌ی اساسی‌شان این شهادت احمد خوب ابن ولید هم از کتاب نوادر الحکمة استثنائش کرده است ولی آخر قضایایی که هست .

لذا عده‌ای این روایت را ضعیف می‌دانند و روایتی که در سندش سهل است ضعیف می‌دانند . البته عده‌ای هم مثل مرحوم مجلسی می‌گویند ایشان طریق است ایشان خصوصیت ندارد البته این تضعیف یعنی شهادت به کذب و غلو که شیخ هم نقل نکرده است این را فقط نجاشی نقل کرده است ، شیخ چنین مطلبی را ندارد و انصافش یعنی ما مثل اینکه منتظر می‌مانیم بیایند به ما اعتراض کنند تا جواب بدهیم حالا قبل از اینکه به ما اعتراض کنند چه سنی‌ها چه غربی‌ها خودمان دیگر باید یک فکری بکنیم .

یعنی مرحوم نجاشی وقتی می‌گوید شهد علیه ابو جعفر بالکذب و الغلو و از آن طرف هم می‌بیند کلینی اینقدر حدیث از او نقل کرده حدود 1800 تا حدیث از سهل است در مجموع کتاب 8 جلد کافی حدود 1800 تا حدیث از سهل بن زیاد است آن وقت نجاشی راجع به کلینی می‌نویسد اوثق الناس فی الحدیث ، حالا چطور اوثق الناس فی الحدیث است که از کذاب نقل می‌کند ؟

ما منتظر می‌شویم که سنی‌ها در فلان کتابش این را بنویسد سنی نمی‌خواهد بنویسد ، دنبال ، این بالاخره این یک مشکلی بوده این را نباید به این سادگی ردش کرد که شهد علیه ابو جعفر احمد بالکذب پس این کذاب است خوب اگر کذاب است 1800 مورد کلینی آن وقت خودت هم راجع به کلینی بنویسی اوثق الناس فی الحدیث و اسفطهم فیه از کذاب نقل می‌کند اینکه نشد که اینکه اوثق الناس فی الحدیث نشد .

یکی از حضار : چه کسی گفته این را به کذب متهمش کرده یعنی نقل آن روایت را پذیرفته ؟

آیت الله مددی : کدام روایت ؟

یکی از حضار : نه اینکه فرمودید الان

یکی از حضار : نجاشی

یکی از حضار : نجاشی آن روایت امام را پذیرفته ؟

آیت الله مددی : کدام روایت امام ؟

یکی از حضار : که شهد علیه بالکذب ، نه عذر می‌خواهم

آیت الله مددی : نجاشی از احمد اشعری نقل می‌کند ، می‌گوید احمد اشعری شهد علیه بالکذب و الغلو و اخرجه من قم

یکی از حضار : و این را قبول کرده آن موقع خودش ؟

آیت الله مددی : دیگر ظاهرش این را آورده است ایشان مرحوم شیخ نیاورده است اما ایشان آورده این عبارت را .

علی ای حال ما توضیحات کافی عرض کردیم شاید بعضی‌ها هم تعویض گفتند خیال کردند طریقه‌ی فهرستی تعویض است مثلا چون ایشان طریق است به کتاب فرض کنید وشاء و احمد اشعری هم کتاب وشاء را نقل کرده است پس مثلا سهل را برمی‌داریم به جایش احمد اشعری می‌گذاریم شاید مثلا ، حالا نمی‌دانم علیرضا گفت بعضی‌ها اشکال کردند به طریقه‌ی فهرستی ما که مثلا این لازمه‌اش تعویض است نفهمیدم لازمه‌اش را چطور تعویض

یکی از حضار : این برخی امر سهل را سهل می‌دانند این بود که

آیت الله مددی : همین چون طریق است دیگر

یکی از حضار : الامر فی سهل سهل

آیت الله مددی : الامر فی سهل سهل ، عرض کنم که عرض کردیم

یکی از حضار : طریقه اگر ضعیف باشد آن کسی که نقل می‌کند زیر سوال می‌رود .

آیت الله مددی : بله بله . نه یکی دیگر شوخی کرده بود که الامر فی سهل سهلة با تانیث آورده بود که دیگر خیلی خرابش کند .

عرض کنم حضور با سعادتتان راجع به سهل چون صحبت زیاد است عقیده‌ی خود ما این است که اولا سهل راوی از امام نیست و حالا سهل بن زیاد را بیاورید تا من یک نکته‌ای را هم عرض کنم ، سهل بن زیاد اولا ابو سعید آدمی رازی از امام نقل نمی‌کند اینکه به حساب احمد اشعری شهادت به کذب و غلو داده لکن اینها قاعدتا بیرون کردن از قم نمی‌خواهد این باید به قضایای سیاسی برگردد قاعدتا بیرون کردن از شهر به قضایای سیاسی است دیگر مثلا راجع به احمد برقی هم ایشان اشکال کرد به احمد برقی لکن از قم بیرونش نکرد بیرون کردن به قضایای سیاسی می‌خورد .

یکی از حضار : آنهایی که روایت از ضعاف می‌کردند مگر بیرون نمی‌کرد ؟

آیت الله مددی : نه بابا ، شوخی است در آوردند چون احمد قدرت سیاسی داشت ، مثل اینکه در زمان وقتی که آخوندها قدرت سیاسی هستند بعضی‌ها را از قم بیرون می‌کنند یا بعضی‌ها را از وجود بیرون می‌کردند ، علی ای حال اینها بحث‌های سیاسی است ربطی به آن عوالم ندارد اینها به شوخی اشبه است . اخراج از قم کان عادة القمیین کجا چنین عادتی است ؟

بله اصلا راجع به محمد بن اورمه نوشته طعن علیه القمیون بالغلو و یک عده‌ای هم فرستادند که او را بکشند ترورش کنند نه از قم بیرونش کنند از دنیا بیرونش کنند ، بعد دید که این یصلی عامة مشغول نماز است رها کردند خجالت کشیدند ،  لذا مرحوم آقای تستری آورده که غلو یعنی نماز نخواندن نمی‌دانم حالا یک معنای غلو هست اما غلو معنایش دائما این نیست اشتباه کرده است ایشان .

یکی از حضار : درباره‌ی ابو سمینه دارد که

آیت الله مددی : نه آن محمد بن اورمه است ابو سمینه ندارد . ابو سمینه را اصلا خانه‌ای احمد اشعری وارد شد بعد تبین کذبه و بعد گفت بیرونش کردند و رفت

یکی از حضار : اشتهر بالغلو

آیت الله مددی : اشتهر بله

یکی از حضار : فجفی و اخذه احمد بن محمد بن

آیت الله مددی : یعنی فرستادش به کوفه برای کوفه بود فرستاد به شهر خودش ، علی ای حال آن ابو سمینه ،

این غلوها عرض کردیم غلو سیاسی است اصولا راجع به غلو سیاسی عرض کردم مثلا در همین معاصرین ما همین آقایی که کتاب معرفة الحدیث نوشته است تند است خیلی تند است راجع به این غلو سیاسی ، الان زمان ما هم همینطور است کسانی که در این خط‌ها هستند تند هستند یا این طرف تند هستند یا آن طرف این را داریم ما این چیز تازه‌ای نیست و اخراج از قم هم همین است .

عرض کنم که اینکه ایشان شهد علیه بالکذب و الغلو که مرحوم نجاشی نقل می‌کند توضیحاتش را عرض کردیم ایشان اولا راوی نیست ایشان ناقل کتاب است و کتاب‌ها در دسترس بوده ما تعویض نمی‌گوییم بحث تعویض نیست بحث این است که کتاب‌های حسن بن علی بن وشاء در قم متوفر بوده نسخه‌ی احمد اشعری بوده غیر از آن بوده نسخه‌هایش موجود بوده و بحثی که مطرح است این است که امثال کلینی که خیلی دقیق بودند غالبا این کتاب‌ها را با هم مقابله می‌کردند نسخه‌ها را با هم مقابله می‌کردند و آن نسخه‌ی صحیح را انتخاب می‌کردند و این معنایش این نیست که ایشان تمام روایتی که از وشاء نقل کرده است دروغ است ، نه اینکه اصلا معنا ندارد .

خوب نگاه می‌کردند مثلا بعضی از روایاتش فقط در این کتاب آمده در کتاب‌های دیگران نیامده بالاخره کلینی انتخاب می‌کرد می‌دیدید روایت در کتاب دیگری نیامده قبول نمی‌کرد آن وقت در حینی که می‌خواسته نقل کند چون کتاب سهل نسخه‌ی سهل نزد او بوده از سهل اسم برده است احتمالا نسخه‌ی خودش را تصحیح کرده است با نسخ دیگر نه اینکه راوی را عوض بکنیم ، عرض کنیم که ظواهرش این است .

مرحوم نجاشی خودش این طور می‌گوید کان ضعیفا فی الحدیث اولش این را می‌گوید یعنی ایشان قواعد تحدیث را مراعات نمی‌کرده است ضعیف در حدیث است نه اینکه ثقه نبوده یا مثلا ضعیف بوده است . کان ضعیفا فی الحدیث غیر معتمدا علیه فیه ، یعنی در حدیث به خود او نمی‌توانیم اعتماد کنیم به قرائن باید نگاه بکنیم به شواهد روشن شد ؟ شواهد هم معلوم است دیگر چون ایشان راوی کتاب است خوب کتاب‌های دیگر ، نسخه‌های دیگر را نگاه می‌کردند دقت کردید ؟

و لذا ما عرض کردیم اگر کلینی نقل می‌کند چون اوثق الناس فی الحدیث حتما نگاه کرده دیده این نسخه که در کتاب سهل که آمده این درست است این روایت درست است در نسخه‌ی دیگر هم مقابله کرده دیده درست است ایشان کتاب‌ احمد اشعری هم دیده نسخه‌ی احمد اشعری هم دیده دیگران را هم دیده است خوب این نسخه‌هایی که بوده است ، بزنطی مثلا کتاب و نسخه‌های دیگری هم داشته است و چون کتاب نزدش حاضر بوده است کتاب سهل از طریق سهل از نسخه‌ی سهل نقل کرده است لکن نه به این معنا که تمام نسخه‌ی سهل مثلا باطل باشد خوب عده‌ای هم درست بوده است .

و ما به نظر خودمان این طور می‌آید که مرحوم سهل بن زیاد که می‌رود به کوفه برای نقل حدیث ، چون احمد هم می‌رود اینها هر دو ، البته سهل اساسا تهرانی است ساکن قم بوده و احمد هم اساسا اشعری یمنی است که پدرش و جدش و اینها ساکن قم بودند اینها می‌روند کوفه برای نقل حدیث مرحوم سهل متساهل است یعنی چه یعنی وجاده بوده مثلا نسخه‌ای که از کتاب وشاء در بازار بوده این را برداشته آورده قم گفته عن الوشاء .

مرحوم احمد اشعری می‌گفته این دروغ است تو که از او نشنیدی چرا می‌گویی عن به نحو عن عنه نباید نقل کنی ، این کذبش این است، کذب فنی است دقت می‌کنید ؟ غلو هم غلو سیاسی است البته این هست که اصولا افرادی که غلو سیاسی دارند چه آن زمان چه این زمان خیلی در نقل دقیق نیستند دنبال خط‌های دیگر هستند دنبال مطالب دیگری هستند خیلی ، مثل این فلاسفه احادیث نقل می‌کنند فلاسفه این خیلی حالا دنبال حدیث و لفظ و فلان و اینها نیستند دنبال عالم دیگری هستند ، دنبال یک معانی دیگری هستند .

اینکه مرحوم سهل نقل می‌کرده ضعیف فی الحدیث بوده اعتماد روی خودش نمی‌شود کرد باید با قرائن نگاه کرد مراد نجاشی این است ما هم عقیده‌مان همین است که ایشان ضعیف فی الحدیث است و این گفتیم این اشکال به وثاقت نیست ، ایشان ثقه است در نقل اما مبنای حدیثی‌اش و قواعد تحدیثش ضعیف است ، ایشان ما داریم در میان اهل سنت هم که اگر

یکی از حضار : ثقه نمی‌شود کسی که یک کتابی را مطمئن نیست برای کسی نیست نسبت می‌دهد به او خوب این

آیت الله مددی : در بازار کوفه معروف بوده کتاب وشاء است .

یکی از حضار : وجاده گرفته

آیت الله مددی : به وجاده گرفته اگر وجاده گرفت نباید عن بگوید ایشان عقیده‌شان این است می‌شود عنه نگفتم سمعت عنه ، گفتم عن الوشاء ، این مبنا بوده عده‌ای از اهل سنت هم دارند ، عرض کردم شاید 94 درصد ، 95 درصد اهل سنت عن عنه را مساوق با اتصال می‌دانند ما کم داریم در سابق و یک 4 – 5 درصدی هستند که می‌گویند نه عن عنه اعم از اتصال است نگفت

یکی از حضار : یعنی شامل وجاده هم می‌شود .

آیت الله مددی : شامل وجاده هم می‌شود او گفت عن نگفت که از او شنیدم شاید این مبنایش این بوده که عن عنه مساوق با اتصال نیست می‌توانیم بگوییم عن فلان ، روشن شد چه می‌خواهم بگویم ؟

یکی از حضار : وجاده هم اگر چنانچه معتبر نباشد می‌تواند عن عنه بگوید ؟

آیت الله مددی : یعنی چه معتبر نباشد ، خوب دیگر مبنا همین است ، می‌گوید کتاب است می‌گوید من نگفت از او شنیدم این کتاب هم به اسم ایشان در کوفه معروف است در بازار هست ، دیگر آن زمان زمانی بوده که کتاب‌ها پخش شد زمان حضرت رضاست دیگر پخش شد کتاب‌ها پخش شد ، دقت می‌کنید ؟ ایشان با یک واسطه ، کلینی با یک واسطه از ایشان نقل می‌کند .

پس بنابراین ، بنابراین ما نمی‌گوییم تعویض یعنی ما نمی‌گوییم که سهل را برداریم به جایش احمد بگذاریم یا مثلا طریق است و چون طریق است هیچ ارزشی ندارد نه این هم حرف مرحوم مجلسی این را هم قائل نیستیم قائل به این هستیم که مرحوم کلینی چون اوثق الناس فی الحدیث که همینطور هم هست این نسخه‌ها را مقارنه کرده است آن روایات صحیحی که برای سهل بوده و دیدیم درست است و احمد اشعری هم مثلا نقل کرده و دیگران اینها را علامت زده آن وقت کتاب ، همان نسخه‌ی سهل نزدش او بوده از او نقل کرده برای حفظ امانت از او نقل کرده است مشکل ندارد که این خودش مشکل خاصی ندارد .

نه اینکه به حساب بگوییم طریق صرف است حالا آن بعد توضیح می‌دهیم پس این مطلب به این صورتش بعد هم ایشان قائل است که عن عنه مساوق با اتصال نیست دیگر چه اشکالی دارد ؟ کجایش اشکال پیدا می‌کند ؟ دقت می‌کنید ؟ و لذا مرحوم نجاشی می‌گوید کان ضعیفا فی الحدیث غیر معتمدا علیه فیه و کان قد شهد احمد بالکذب والغلو آن را بعد می‌آورد یعنی در حقیقت نجاشی می‌خواهد بگوید این شهادت ایشان درست نیست ، این شهادتی که ایشان ، کذب یعنی کذب علمی ، یعنی عن گفته نباید عن می‌گفته باید می‌گفته وجدت فی الکتاب ، غلو هم غلو سیاسی است در اینکه اصولا اشاعره‌ی قم ریاست قم با اینها بود و غلو سیاسی کسانی بودند که خوب با دستگاه بغداد مخالف بودند چه برسد با دستگاه سیاسی قم و اینها معتقد بودند غلو سیاسی که باید مثلا حرکت کرد قیام کرد و مثل حرف‌هایی که فدائیان اسلام می‌زدند این غلو سیاسی مثل آن است .

و چیزی نیست که حالا مثلا آقای بروجردی هم مثلا با آن حرف‌ها مخالف بود آنها هم با آقای بروجردی مخالف بودند این از آن قبیل است چون آقای بروجردی صلاح کشور را نمی‌دانست که حرف‌های تند علیه مثلا شاه زده بشود ، حالا به هر حال الی آخر قضایای سیاسی که نمی‌خواهم الان مطرح کنم .

به هر حال آنچه که ما نظر خودمان هست این است که سهل واقعا همان طور که ایشان گفت طریق است و اینکه باید تعویض هم بکنیم درست نیست اینکه برای طریق هم ارزش قائل نشویم این هم درست نیست ، اینکه بگوییم مثل مرحوم مجلسی برای طریق لذا نظر خود ما این است که چون به هر حال سهل تضعیفاتی دارد خود نجاشی هم می‌گوید کان ضعیفا فی الحدیث ، غیر معتمدا علیه فیه ، حالا آن احمد اشعری هم که آن جور گفته است مرحوم ابن الولید هم که ایشان استثناء کرده از کتاب نوادر ، جای دیگر هم گفتند ضعیف .

غرض شواهد در اینکه ایشان در مساله‌ی حدیث شناسی ضعف دارد وجود دارد و اینکه بیاییم بگوییم ایشان طریق است کلا این را ما اعتبار نکنیم نگاه نکنیم و بگوییم مراد همان کتاب وشاء است و این قابل اعتماد است اینها هم مشکل است یک مقداری مشکل است ، به هر حال عرض کردم نکته‌ی اساسی تعویض این است که ما آن اسمی را که گفته شده است برایش ارزش خاص قائل نشویم لذا تعویضش را به اسم دیگری بکنیم .

نه ما برایش ارزش خاص قائلیم به هر حال نسخه‌هایی که سهل نقل می‌کند کلینی از سهل نقل می‌کند با اینکه می‌دانیم طریق است و با اینکه می‌دانیم که کلینی رویش کار کرده مع ذلک اگر سهل باشد یک توقفی داریم ما اصولا توقفی با اینکه می‌دانیم کلینی این کار را کرده است مبنای خودمان را می‌گوییم ، اصلا تضعیف نمی‌کنیم ، طریق صرف هم نمی‌دانیم آن طریقی که آقایان اخباری‌ها گفتند چرا چون این معنایش الغاء عنوان سهل است بالکلیة این را نمی‌شود الغاء عنوان بکنیم حجیت ما تابع علم ماست ، حجیت که تابع واقع نیست ، وقتی آمده می‌گوید عن سهل خوب باید سهل را حساب بکنیم ، بیاییم بگوییم احمد اشعری خوب اینکه مسخره است ، بگوییم نه اینجا هیچ ارزش ندارد سهل هیچ ارزشی ، آن هم خلاف ظاهر است هر دوی اینها خلاف ظاهر است ، بخواهیم بگوییم سهل ارزش

لکن بیاییم بگوییم ایشان ضعیف است ، کذاب است رد بکنیم این هم نه این را نمی‌شود قبول کرد ، این هم نمی‌شود قبول کرد . لذا ما روایاتی را که درش سهل هست به طور کلی البته عرض می‌کنم حالا خصوصیاتش را بعد عرض می‌کنم به طور کلی این طوری است که به اصطلاح به نظر ما دارای ارزش بوده کلینی هم حساب کرده است لکن به هر حال چون نسخه‌ی سهل است و سهل متساهل است در حدیث باید یک توقفٌ مائی کرد زود زود قبولش نکنیم باید مثل احمد اشعری عن وشاء نیست ، این را قبول می‌کنیم اما اینجا یک توقفٌ مائی دارد و این یک واقعیتی است که آقایانی که در خط غلو سیاسی هستند متساهل هستند در

یعنی مشکل مرحوم نجاشی مشکل نه مشکل کار این است که آقایان دقت نکردند نجاشی روی کتاب شناسی دارد کار می‌کند یعنی در حدیث سهل این مشکل را دارد ، حدیث سهل چون در خط غلو سیاسی بوده خط غلو سیاسی تساهل دارند نه اینکه دروغ می‌گویند .

یکی از حضار : خوب به اصطلاح علمی بخواهیم بگوییم در واقع شما حجتش را نمی‌پذیرید .

آیت الله مددی : اجمالا می‌پذیریم ، تفصیلا نه . نه آن طور رد بکنیم ، نه آن طور قبول بکنیم .

یکی از حضار : آن که با قرائن که دیگر راه خودش

آیت الله مددی : همان که خودش می‌گوید غیر معتمد علیه فیه اعتماد به خودش نمی‌شود کرد باید با قرائن نگاه کرد ، دقت کردید ؟ چون ایشان قواعد تحدیث ندارد ولو کلینی مواظب بوده قطعا کلینی ،

اصولا ما عرض کردیم از زمان تقریبا می‌شود گفت جابر بن یزید جعفی حالا می‌گویند مثلا خط غلو در مورد ائمه از زمان مثلا عبد الله بن سبأ و امیرالمؤمنین گفتیم اینها شواهد علمی ندارد خیلی اگر شواهدی هم داشتیم که اینها وجود خارجی داشتند ما نظرمان الان در بحث‌های فهرستی و حتی نظر شیخ و نجاشی بالخصوص بحث میراث‌های علمی اینهاست نه اینکه حالا مثلا عبد الله بن سبأ قائل بوده اگر هم عبد الله بن سبأ وجود داشته و قائل به الوهیت بوده میراث علمی ندارد .

ما از زمانی که میراث علمی داریم و به عنوان خط غلو حالا این عنوان درست یا نا درست اینها می‌گویند شما غالی هستید آنها می‌گویند حالا این حرف‌ها را بگذاریم کنار آن که به عنوان خط غلو داریم ان شاء الله این را بعد توضیح می‌دهم از زمان جابر بن یزید جعفی است در حقیقت زمان جابر و از ایشان کتاب داریم تفسیر داریم برای همین کتاب ابو غالب می‌گوید و تفسیر جابر اینکه الان خیلی ما آشنایی زیاد معلوم می‌شود تا زمان تا قرن چهارم این کتاب تفسیر جابر موجود بوده اصلا .

یکی از حضار : جابر بن یزید مراد است ؟

آیت الله مددی : بله بله ، جابر بن یزید ، احتمالا متوفای 128 باشد .

این جابر بن یزید کتاب داشته دقت می‌کنید ؟ می‌گویند یک شرحی دارد حالا یکی از جاهایی که به نظر ما نجاشی هم اشتباه کرده همین جاست در شرح حال جابر است ، دیگر حالا اگر در مصادر قرن اول صحبت کردیم در مصادر اولیه شاید راجع به آن هم صحبتی بشود به هر حال دقت می‌کنید ؟ بعد لکن در خط غلوی این غلو حالا هر چه بوده این خطی که به نام خط غلو است آن رأس و چهره‌ی اساسی مفضل بن عمر است . آن چهره‌ی اساسی که ناشر افکارشان است محمد بن سنان است سهل در رتبه‌های بعدی است ، سهل هم یکی از ناشران این خط غلو سیاسی است یعنی از این ناشران این خط است یکی از کسانی است که در پی این خط کار کرده است و اینها ما عرض کردیم یعنی تقریبا از سال‌های 120 ، 115 از زمان

چون ایشان از امام باقر و حتی سجاد هم گفتند نقل کرده جابر بن یزید این خط غلو سیاسی میراث دارد ببینید دقت کنید ، میراث دارد، خوب دقت کنید . خط اعتدال هم مثل زراره و محمد بن مسلم و برید و اینها و جمیل بن دراج و اینها خط اعتدال هستند اینها هم میراث دارند این دو تا میراث از زمان امام صادق شروع می‌کنند با هم دیگر بروز کردن دقت می‌کنید ؟ این دو تا میراث با هم دیگر شروع می‌کنند

فرض کنید یونس بن عبد الرحمن داریم در مقابل فرض کنید محمد بن سنان ، حسین بن سعید داریم در مقابل آنها فرض کنید سلمة بن خطاب همین جور ، سهل بن زیاد داریم در مقابل احمد اشعری داریم ، دقت می‌کنید ؟ این دو تا خط فکری این دو تا میراث ، میراث این طرف یک چیزی در حدود 150 سال در شیعه وجود داشته است ، یعنی از سال‌های 110 و 120 این ظهور پیدا می‌کند تا سال‌های 300 ، دو تا خط است دو تا خط فکری است و هر دو میراث دارند و نظر نجاشی و اینها بیشتر روی میراث علمی‌شان هست حالا نه فقط بحث

میراث‌های خط غلو حتی غلو سیاسی خالی از اشتباه و ، یعنی اینکه دنبال این خط خیلی نبودند دقت ، خط اعتدال مثل ما مثلا گوشه‌ی زیرزمین می‌نشستند کلمه به کلمه حساب بکنند بعد اینها درست است خط اعتدال از این کارها می‌کرد خط غلو خیلی در این خط‌ها نبود که حالا بیاید که حالا آن مطلب را می‌خواست دنبال آن مطلب بود بیشتر نه دنبال عبارت و عین عبارت چه بوده است ؟

و این عرض کردیم این دو تا خط ما همین جور داریم میراث داریم تا سال‌های 300 تقریبا بعد تقریبا از بین می‌رود می‌شود گفت حالا مثلا میراث خط غلو تا یک حدی به یک معنایی به یک معنای حالا صحیح یا غیر صحیح مثلا بعدها اخباری‌ها زنده‌اش کردند و الا دیگر این در بین ما از بین می‌رود یعنی بعد از کلینی مثلا می‌گوید این خط آن طرف است این خط این طرف است تقریبا از بین می‌رود .

نظر خود ما این است که دو تا احتمال دادیم در سر این اضمحلال خط میراث غلو نه آن خط فکری و نوشتاری آنها یکی اینکه مرحوم کلینی باشد ، چون کلینی مقدار زیادی از میراث غلو را آورده است نمی‌شود انکار کرد از محمد بن سنان دارد از سهل بن زیاد دارد ، اینهایی که متهم به غلو هستند دیگر ، از اینها آورده لکن انتخاب کرده قشنگ‌هایش را آورده است بقیه‌اش هم اینها نا مربوط است رهایش کرده خواهی نخواهی خوب‌هایش را ایشان آورده بود بقیه‌اش هم نا مربوط بود .

شاید ایشان یکی از عواملی بوده که خط میراث غلو سیاسی خود به خود مضمحل بشود یعنی چیزی از آن نماند ، یک احتمال دیگر دادیم که این میراث یعنی غلو سیاسی چون در آن زمان در سال 297 قبل از 300 اسماعیلی‌ها در مصر به حکومت رسیدند یک مقدار از این غلو سیاسی جذب آنجا شدند به اسم شیعه هم بودند دیگر اسماعیلی بودند جذب ، یعنی اینهایی که دنبال این خط بودند خط غلو سیاسی بودند دیگر جذب مصر و حکومت مصر و تشکیلات مصر و خوب آنجا هم تا یک مدتی بودند رشد داشتند همین دعائم الاسلام کتاب‌ها آنجا رفته بررسی کردند دیگر آنها هم کم کم دیگر تقش درآمد دیگر حکومت فاطمی‌ها دیگر خواهی نخواهی این منشاء شد که خط میراث ، خط فکری میراثی خط غلو این خود به خود مضمحل بشود یعنی خود به خود یک خط مستقلی در مقابل خط اعتدال نمی‌ماند شاید خود کلینی هم یکی از آثار این کار است .

پس این مطلب که بگوییم روایت سهل بن زیاد ضعیف ، حالا مرحوم مجلسی قائل است ضعیف علی المشهور کار خوبی می‌کند ، روایتش باطل است دروغگو است ایشان نه نمی‌شود قابل قبول نیست اصلا تصورش برای ما قابل قبول نیست ، اینکه بگوییم ثقه مثل احمد اشعری این هم نمی‌شود ، اینکه بگوییم ایشان طریق صرفی هیچ ارزش ندارد این هم نمی‌شود .

اینکه بگوییم ایشان را برداریم به جایش احمد بگذاریم تعویض به قول آقایان این هم نمی‌شود ، اینکه بگوییم کلینی دقت کرده آن چیز خوب سهل را نقل کرده با مقارنه این می‌شود قابل قبول است ، لکن از آن طرف چون اسم سهل برده شده است و ما در حجیت تابع علم هستیم تابع صورت ذهنیه هستیم ، در حجیت معیارش علم است در واقع نیست ، چون تابع صور علمیه هستیم چون اسم این برده شده نمی‌شود اسم را حذف بکنیم .

آن وقت این نتیجه‌اش این می‌شود که روایاتی که درش سهل هست یک توقفی بشود یک نیش ترمزی بزنیم نه ردش بکنیم نه قبولش بکنیم یک نیش ترمزی در روایات بعدش هم یک مشکل دیگر اینجا نیست مرحوم کلینی که روایات سهل را نقل می‌کند گاهی می‌گوید عدة من اصحابنا عن سهل یعنی در همه‌ی نسخ سهل هست گاهی هم یکی را اسم می‌برد می‌گوید علی بن محمد عن سهل آن هم باید حساب کرد آخر .

گاهی می‌گوید عدة من اصحابنا عن سهل گاهی می‌گوید یک نفر از آن عده را نام می‌برد خوب آن را هم باید حساب کرد که چرا یکی را گفت معلوم می‌شود در بقیه‌ی نسخش نیست این توقف ما بیشتر می‌شود خواهی نخواهی آن نیش ترمزی که می‌زنیم یک کمی قوی‌تر می‌شود معلوم می‌شود همه از ایشان نقل نکردند .

یکی از حضار : این فقط بیان به نیش ترمز و اینها به عبارت علمی و اصطلاحی‌اش را نداریم یعنی چه توقف منظورتان است ؟

یکی از حضار : کمی احتیاط

یکی از حضار : نه کمی احتیاط یعنی چه حالا ؟

آیت الله مددی : یعنی با شواهد نگاه می‌کنیم ؟ اضافه می‌کنیم شواهد را ،  رد نمی‌کنیم ، کذب نمی‌دانیم

یکی از حضار : یعنی اگر شواهد نباشد رد می‌کنیم دیگر ؟

آیت الله مددی : نه توقف می‌کنیم مگر با ، آن وقت در میان اصحاب ما چون این شد که اضافه‌ی بر روایت فتوای اصحاب و تقبل اصحاب و قرائن خارجی زیاد است به آنها اعتماد می‌کنیم مثلا اصحاب ما این روایت را قبولش کردند خوب قبولش می‌کنیم رد نمی‌کنیم اما چشم بسته هم قبول نمی‌کنیم .

یکی از حضار : چون قرائن دیگری که می‌آید شما اصل روایت ضعیف هم

آیت الله مددی : آن قرائن زیاد می‌خواهد این این قدر قرائن نمی‌خواهد این یک نیش ترمزی می‌خواهد بله . ما چون حجیت خبر ثقه را به آن عنوان تعبدی قبول نکردیم این درجات را گذاشتیم برایش درجات وثوق و درجات شواهد حساب می‌کنیم .

یکی از حضار : یک توثیقی بالاخره برای سهل ؟

آیت الله مددی : اجمالا برای سعد آن تکذیب نیست ، از روایت احمد اشعری به طور متوسط حالا فرض کنید با کم و زیادش 75 درصد تا 85 درصد از روایات سهل مثلا 40 درصد ، 45 درصد .

یکی از حضار : اصلا توثیق دارد اصلا ؟

آیت الله مددی : چرا مثل اینکه شیخ در رجالش در اصحاب امام هادی توثیقش کرده است .

یکی از حضار : یک نفر در قبل از من در ذهنم هست فقط توثیق دارد .

آیت الله مددی : بله سهل توثیق دارد بله اما اینکه کلینی 1800 موردش را نقل می‌کند از توثیق مهمتر است آقا این از توثیق مهمتر است دقت کردید آقا

یکی از حضار : کثرت روایت را یعنی شما

آیت الله مددی : یعنی کثرت آن هم مثل کلینی ، نمی‌شود آقا ، نمی‌شود آخر نسبت بدهیم که کلینی آمده از یک کذاب نقل کرده است تصور این مطلب قابل تصور نیست اصلا این مطلب قابل تصور نیست .

یکی از حضار : خوب همین را من اینجا می‌توانم استفاده کنم بگویم شما یکی از راه‌های توثیق را همین نقل کثیر کلینی می‌دانید ؟

آیت الله مددی : توثیق نمی‌خواهیم بکنیم ما الان روی روایتش حساب می‌کنیم ایشان از کتاب وشاء نقل کرده است نسخ وشاء ، ببینید کسی دیگری نقل کرده و یا نقل نکرده است و بعد هم ان شاء الله خواهیم گفت البته در مباحث متن حدیث اشاره کردیم یکی از راه‌های اساسی که ما برای اینکه حدیثی را قبول بکنیم ببینیم منعکس در فتاوای اولیه‌ی کتب مثلا در فقه الرضا عین این روایت آمده است این معلوم می‌شود قابل قبول بوده است ما راه‌های دیگری هم داریم یعنی راه‌ها فقط راه‌های حدیثی نیست ، مثلا در مقنعه‌ی صدوق آمده است فرض کنید مقنعه‌ی شیخ مفید آمده است خوب این را حساب می‌کند دیگر ، دقت می‌کنید ؟

ما این طور چشم بسته چون وقتی گفتیم تعبد نداریم باید مجموعه‌ی شواهد را حساب بکنیم بعد هم باز مضمون خود خبر شواهد خود خبر وجود معارض برای خبر اینها تمام حساب می‌کنیم یعنی این طور نیست که چشممان را ببندیم بگوییم یا چشممان را ببندیم بگویم .

خود آن عده اکثرش روشن نیست وضعشان خود آن عده‌ی سهل باز بحث دارد خود آن عده‌ی سهل بحث خاص خودش را دارد .

یکی از حضار : کلینی هم از جهاتی نقل کرده ولی این باعث می‌شود

یکی از حضار : این اکثار است

آیت الله مددی : نمی‌شود انکار کرد به هر حال چون با حدیث معامله‌ی دین می‌کردند معامله‌ی دین این طور نیست که بخواهند آسان برخورد بکنند . آن وقت سهل الان اگر نگاه بکنید سهل بن زیاد اگر نگاه بکنید خوب عده‌ای از ارباب کتب نقل کرده است از وشاء از بزنطی هست اسمائشان لیست از امام معصوم ندارد سهل از امام معصوم ندارد .

آن وقت بخوانید نجاشی چه می‌گوید راجع به ایشان راجع به سهل بعد کتب

یکی از حضار : سهل بن زیاد مدخل 490 از اول بخوانم ؟

آیت الله مددی : بخوانید نه حالا از این بعدش اینکه بعد می‌گوید و کان شهد علیه و اخرجه من قم بعدش ؟

یکی از حضار : ابو سعید الادمی الرازی کان ضعیفا فی الحدیث غیر معتمد فیه

آیت الله مددی : غیر معتمد به نظرم در نسخه‌ی من علیه هم دارد ، غیر معتمد علیه فیه ، یک علیه هم داشت حالا شاید حذف شده است ، یادم می‌آید

یکی از حضار : خود چاپ هم همین است

آیت الله مددی : ندارد ؟

یکی از حضار : ندارد . و کان احمد بن محمد بن عیسی یشهد علیه بالغلو والکذب و اخرجه من قم

آیت الله مددی : یشهد نبود و قد کان احمد شهد علیه بوده

یکی از حضار : بله یشهد در چاپ هم نگاه کردم یشهد بوده است .

یکی از ضحار : این نسخه یشهد بوده است .

آیت الله مددی : بله حالا در ذهن من این طور است .

یکی از حضار : و اخرجه من قم الی الری و کان يسكنها ، این هم اینطوری است

یکی از حضار : یعنی کان یسکن قم یا

آیت الله مددی : ری .

یکی از حضار : بعد از اخراج دیگر ساکن ری شد

آیت الله مددی : رفت شهر خودش دیگر تهران به حساب ساکن شد بله

یکی از حضار : وقد كاتب أبا محمد العسكري عليه‌السلام على يد محمد بن عبد الحميد العطار للنصف من شهر ربيع الاخر سنة خمس وخمسين ومائتين.

آیت الله مددی : یعنی روایت ندارد از امام معصوم یک نوشتار دارد فقط به نحو مکاتبه الان ایشان از امام معصوم در روایت چیزی ندارد ایشان سهل از امام معصوم ندارد بعد ؟

یکی از حضار : یک نامه‌ای دارد اما دارد که جوابش آمد یا نه یک کاتب یعنی جواب گرفته ؟

آیت الله مددی : جواب گرفته ، اما این را الان نقل نکردند مثلا کتبته و اجابه بفرمایید .

یکی از حضار : ذكر ذلك أحمد بن علي بن نوح وأحمد بن الحسين رحمهما الله.

آیت الله مددی : این هم احتمالا ایشان تردید داشته از اینکه ذکر ذلک یعنی خود ایشان خیلی اطمینان نداشته است ما هم الان خیلی اطمینان نداریم به این حرف .

یکی از حضار : ذکر ذلک یعنی آن کتاب است ؟

آیت الله مددی : آها مکاتبه است . اینکه ایشان با امام عسکری ، ابو محمد پدر حضرت مهدی سلام الله علیه نه امام هادی ، امام عسکری چون به هر دو عسکری می‌گویند ایشان این را نقل کرده از ابن نوح و احمد بن الحسین همان ابن غضائری پسر که رفیقش بوده است خوب از اینکه به او نسبت می‌دهد یعنی خود من هم تأمل دارم در صحت این مطلب که به نحو مکاتبه نقل کرده باشد تأمل دارم بفرمایید .

یکی از حضار : له كتاب التوحيد ، رواه أبو الحسن العباس بن أحمد بن الفضل بن محمد الهاشمي الصالحي عن أبيه عن أبي سعيد الادمي.

آیت الله مددی : ببینید کتاب التوحید این همه روایت در فقه ما از او داریم ، لذا الان یک نکته‌ای که می‌خواستیم آن شب اضافه کنیم

یکی از حضار : نوادرش هم بخوانم ؟

آیت الله مددی : بخوانید چه بوده ؟

یکی از حضار : وله كتاب النوادر ، أخبرناه محمد بن محمد

آیت الله مددی : مفید ، شیخ مفید

یکی از حضار : قال : حدثنا جعفر بن محمد ،

آیت الله مددی : ابن قولویة

یکی از حضار : عن محمد بن يعقوب قال : حدثنا علي بن محمد ،

آیت الله مددی : این همین جزو عده است جزو افراد عده است .

یکی از حضار : عن سهل بن زياد ، ورواه عنه جماعة.

آیت الله مددی : خوب پس بنابراین خود سهل بن زیاد نوادر دارد اگر از کتاب خودش باشد نقل‌های کلینی خوب این واضح است مصدر متوسط است ، از کتاب خودش نباشد فرض کنید از کتاب بزنطی باشد خودش راوی کتاب مصدر متوسطه است ، آن بزنطی هم خودش مصدر متوسطه است ولذا ما الان امشب می‌خواستیم همین نکته را بیان بکنیم که مراد ما از مصدر متوسط بیشتر مصدر متوسط بر اساس راوی حساب می‌کنیم مثلا احمد اشعری را جزو مصادر روایت ایشان را ، چرا چون احمد یا خودش در کتابش آورده می‌شود مصدر متوسط یا احمد از کتاب ابن فضال نقل کرده است ، کتاب ابن فضال مصدر متوسط است .

یعنی مراد ما از مصدر متوسط مصادر متوسط را اگر تحقیق بکنیم مثلا روایات احمد را بیاوریم مراد ما این است که چه در کتاب خودش باشد یا در کتاب‌های دیگری باشد که ایشان نقل کرده است . ایشان این کتاب را نقل می‌کند کتاب نوادر را از ایشان نقل می‌کند خوب روایاتی که الان در کتاب مرحوم کلینی آمده روشن نیست برای ما از کتاب نوادر است یا ایشان از کتاب وشاء است ، از همان نسخه‌ی وشاء نقل می‌کند .

یعنی در حقیقت نسخه‌ی وشاء را نقل کرده کلینی از کتاب وشاء نقل می‌کند اصلا این نسخه‌ی سهل بن زیاد . ما چون می‌خواهیم این را بگوییم که ما اصطلاحا اگر بنا به این بگذاریم که مطلب بعدی ما مصادر متوسط را جمع آوری کنیم یعنی شخص این کتاب آنچه که روایت دارد از آن این شخص جزو مصادر متوسط است به این معنا یا در کتاب خودش آورده که مصدر متوسط است یا از کتابی نقل کرده که آن مصدر متوسط است ، این هم هست هر دویش را حساب می‌کنیم چون این بعد به آن .

دیشب به اینجا رسیدیم پس این تعویض را ما در اینجا قائل نیستیم هیچ کجای دیگر هم قائل نیستیم حالا ما نمی‌دانیم این چیست به حساب .

یکی از حضار : تفکیک می‌شود قائل بشویم روایاتی که سهل درباره‌ی توحید آورده این مصدر متوسط می‌شود اما روایاتی که برای صلاة و زکات و حج و

آیت الله مددی : ممکن است چون ایشان می‌گوید نوادر دارد برای خودش باشد ، در کتاب نوادرش آورده است چون اگر نسخه باشد مرحوم کلینی در کتاب وشاء دارد نقل می‌کند مگر نسخه‌ی سهل چون در زمان قدیم همین اصول ستة عشر را نگاه کنید مثلا کتاب سهل بن زیاد نوادر سهل ، روایة مثلا کتاب الوشاء ر وایة سهل بن زیاد ، پشت کتاب می‌نوشتند که این روایت کیست ، ممکن است کلینی از کتاب وشاء نقل کرده باشد لکن نسخه‌ی سهل ، ممکن است از خود کتاب نوادر سهل نقل کرده است . الان برای ما بر اثر گذشت زمان ر وشن نیست اما ما هر دو را به هر حال مصدر متوسط حساب می‌کنیم .

یکی از حضار : کلینی به کتاب وشاء فقط از طریق سهل بوده ؟

آیت الله مددی : نه احمد هم دارد .

یکی از حضار : خوب احمد هم باشد با این حال شما می‌گویید تعویض را نمی‌شود درست است ؟

آیت الله مددی : نه نمی‌توانیم بگوییم آن است ، اسم برده است چطور می‌شود اسم را عوض کنیم ،

یکی از حضار : چه بسا نسخه‌ی سهل مثلا

آیت الله مددی : بله از نسخه‌ی سهل

بله ما معتقدیم که کلینی نسخه‌ها را مقابله کرده نسخه‌ی صحیحی را انتخاب کرده است دقت می‌کنید ؟ چون واعلموا ان حدیثکم هذا دین معنایش همین است دیگر ، با آن نسخ دیگر مقابله کرده رویش اشاره کرده که این حدیث قابل قبول است مثلا بعد این نسخه در اختیارش بوده کتاب وشاء روایة سهل بن زیاد از او نقل کرده است آنهایی که قبول کرده است . اگر می‌خواهد اوثق الناس فی الحدیث باشد باید اینطور باشد خوب نمی‌شود که بیاید از کذاب نقل بکند اینکه معقول نیست .

یکی از حضار : حالا کذاب را خود شما معنا کردید به آن معنا دیگر

آیت الله مددی : بله به هر حال به آن معنا هم که باشد به هر حال باید ایشان قبول بکند که روایت ، چون احمد اشعری به عکس سهل یعنی اگر ایشان به نحو وجاده عمل کرده است ، احمد اشعری سماع دقیق می‌خواهد همان قصه‌ی معروف کتاب وشاء را می‌گوید دیگر می‌گوید نزد وشاء بودم کتاب ابن را به من داد گفت ببر فردا صبح بیا سماع کن گفت نه نمی‌برم ، چون ممکن است شب بروم در همین کاروانسرایی که هستیم مسافرخانه‌ای که هستیم بمیرم اینها خیال می‌کنند کتاب را از تو شنیدم از من نقل بکنند از تو من تا سماع نکنم اصلا نمی‌برم خوب این خیلی دقیق است دیگر آدم دقیق فوق العاده‌ای است ، آدم ، ما ها هم این کار را نمی‌کنیم الان ؟ بله آقا ؟

یکی از حضار : در این زمان

آیت الله مددی : بله در این زمان به قول شما

ما هم این ، می‌خواهم این را بگویم اینها دقت‌های فوق العاده‌ای است که به کار می‌بردند و اینکه ایشان می‌گوید کذب یعنی می‌گوید عن الوشاء دروغ می‌گوید من بودم کوفه ایشان این کتاب را خریده از بازار این نسخه‌ی بازاری است نزد وشاء سماع نکرده است از آن طرف هم او می‌گوید من نگفتم سمعت گفتم عن الوشاء عن عنه با وجاده هم می‌سازد ، دقت کردید ؟ مشکل خاصی ندارد ، خصوصا آن روایتی را که از امام جواد نقل کردند قمی‌ها که به آن محمد بن حسن بن خالد بن شمبوله یا سیموله نمی‌دانم چه ، فرمودند گفتند حضرت که ما کتاب‌ها را از زمین درآوردیم برای اصحاب ما بوده تقیه شدید بوده از او نقل کنیم ؟ این وجاده است دیگر اشد انواع وجاده است ، زیر زمین دفن کرده بودند درآوردند حضرت فرمودند حدثوا بها نقل بکنید اشکال ندارد ، می‌گویند امام اجازه داده است .

اخباری‌ها هم حرفشان همین است دیگر اصلا دلیل اخباری‌ها بر اخذ روایت از کتب مشهوره همین روایت است ، ما روایتی که بگوید آقا روایت را از کتاب بگیرید کار به بقیه‌ی جهات نداشته باشید همین است همین روایت ، این هم مرحوم کلینی تنها آورده است منفردات کلینی است .

یکی از حضار : می‌توانیم بگوییم قضیه فی واقعه نه اینکه کلی باشد بر همه جا

آیت الله مددی : بله حالا گفته شده مرحوم آقای شعرانی حاشیه‌ای دارد که مراد کتب معینی بوده نه اینکه کلی باشد .

علی ای حال این روشن شد مطلب چیست ؟ پس بنابراین آقا این راجع به این .

آن وقت لذا الان ما با روایت سهل معامله‌ی کتاب یعنی مصدر مع الواسطه می‌کنیم مصادر متوسط می‌کنیم چون یا از کتاب خودش نوادر خودش است یا از کتاب وشاء است یکی از این دو تا هر دو تایش هم مصدر متوسط است اما از امام معصوم ایشان ندارد که ما درباره‌اش بحث بکنیم ، ایشان از امام معصوم ندارد .

اسم‌ها را که نگاه می‌کنیم همه یعنی همه‌اش را که الان من دقیقا در ذهنم نیست از چند نفر نقل کرده است لکن اسماء مشهور است مثل برقی و مثل بزنطی و مثل مرحوم وشاء و به نظرم حتی از ابن فضال هم نقل می‌کند ابن فضال پدر حسن بن علی ، یا بعضی جاها حسن بن علی مراد ابن فضال پدر است به قرائن در ذهن من الان این طور است ، علی ای حال وشاء هم اسمش حسن بن علی است هر دو اسمشان حسن بن علی است . این راجع به این قسمت .

پس این یک مطلب ، یک مطلب دیگری که گفتیم عده‌ای از دیشب از کتب را از این مصادر متوسطه حساب کردیم که اینها صلاحیت دارد به نظر ما جمع آوری بشود و اینها تاثیر گذارند ، یکی هم به همین مناسبت می‌خواستیم ببینیم روایت سهل است .

یعنی ما یک مجموعه‌ای به اسم سهل بن زیاد ممکن است 5 جلد بشود 6 جلد بشود ، کل روایاتی که سهل بن زیاد دارد با خصوصیات مثلا یک بخش سهل بن زیاد عن الوشاء ، سهل بن زیاد عن البزنطی ، تمام روایاتش را بیاوریم و یکی یکی روایاتش را بررسی کنیم کلینی نقل کرده چه کسی نقل کرده چه کسی نقل نکرده اولین زمانی که مناقشه در این روایات شروع شد از چه زمانی بود مناقشات در چه بود در متن بود بکشیم تا زمان خود ما هر حدیث ، دانه دانه‌ی حدیثش مورد بررسی قرار بگیرد این هم جزو مصادر ، یعنی اسم این مجموعه را گذاشتیم دراسات تخصصیة فی المصادر المتوسطة این مصادر متوسطه را تحقیق بکنیم .

یکی از این دیشب گفتیم بعضی از این مصادر در قم جا نیافتاده است یکی از این مصادر متوسطه که به نظر من خیلی هم خوب است رویش کار بشود واقعا ارزش دارد برای مرحوم عبد الله بن مغیره است چون این خیلی شخص جلیل القدری است مرد بزرگواری است عبد الله بن مغیرة اصحاب اجماع هم که هست حالا عبارت نجاشی را هم بیاورید لا یعدل به احد فی فقه و ثقته اصلا مرد در فقاهت و جلالت شأن ایشان لکن مشهور نیست نمی‌دانم چرا ، یعنی به حساب شاذ است یک فقیه بسیار بزرگوار بعضی چیزهایی نقل می‌کنند که فقط خود ایشان نقل کرده‌اند همین روایت

مثلا در روایات ما دارد اذا بلغ الماء قدر کر لا ینجسه شیء تنها کسی که گفته اذا بلغ الماء قلة همین عبد الله بن مغیرة است و این روایت اهل سنت هم هست تعجب است از ایشان ، اذا بلغ الماء قلتین در روایت اهل سنت هست ، اذا بلغ الماء قلتین در روایات ما منحصر به عبد الله بن مغیرة است کسی دیگری نقل نکرده است مثلا ایشان نقل کرده البته مرسل است روایت ایشان ، نقل کرده من نام عن صلاة العشاء اصبح صائما این هم ایشان منفردا نقل کرده است هیچ کسی دیگر نقل نکرده است لذا چون مرسل هم هست بعضی‌ها قبول نکردند بعضی‌ها گفتند نه جزو اصحاب اجماع است قبول می‌کنیم بعضی‌ها هم احتیاط وجوبی کردند بعضی‌ها فتوی دادند که اگر خوابید نماز عشاء نخواند روز بعد را روز بگیرد اصبح صائما ، من نام عن صلاة العشاء این از این جور چیزها دارد ایشان عبد الله بن مغیرة یعنی عبد الله بن مغیرة از این نحو شذوذ دارد .

یکی از کارهای شاذش من عرض کردم سکونی که واضح است کاملا از عامه هست ایشان از امام صادق کتابی نقل کرده عرض کردیم بزرگان اصحاب ما از سکونی نقل نمی‌کنند ، مثلا مثل جمیل ، جمیل از سکونی شاید دو تا روایت داشته باشد در کتب اربعه حالا غیر از اربعه را یادم نیست یکی یا دو تا ، حالا ابن ابی عمیر آن زمان بوده فرض کنید یونس ممکن بوده نقل بکند فرض کنید بزنطی ممکن بوده صفوان اینها هیچ کدام نقل نکردند هیچ کدام از سکونی نقل نکردند و خصائص سکونی هم یکی متون روایاتش منحصر به خودش است تنها کسی که ما از اجلاء اصحاب داریم از او نقل می‌کند عبد الله بن مغیرة است .

البته من یک وقتی معتقد بودم که این دو تا نسخه است یک نسخه برای نوفلی که خیلی مشهور است یک نسخه هم برای عبد الله بن مغیرة نسخه‌ی دوم حساب می‌کردیم لکن بعدها دیدم نه احتساب نسخه خالی از اشکال نیست یعنی در ذهن من این بود که شاید عبد الله بن مغیرة از مجموع روایات سکونی 15 درصد ، 20 درصدش را نقل کرده باشد دیدم نه کمتر است 6 درصد ، 7 درصد اگر باشد خیلی کم است اما در کتابش آورده است به هر حال

لذا اگر نگوییم نسخه هست لا اقل در کتابش آورده است حالا آن وقت این چطور می‌شود شخصی با این جلالت قدر و اختلاف هم دارد مثلا نوفلی از سکونی نقل می‌کند ستة یتمون علی کل حال عبد الله نقل کرده سبعة یا به عکس یکی‌شان ستة نقل کرده است ، اصلا این لفظ ستة و سبعة در هیچ روایتی نیامده جز سکونی از امام صادق .

لکن عبد الله بن مغیرة یک جور نقل کرده آن نوفلی جور دیگری نقل کرده است حالا این چرا این جوری شده این را ما الان نمی‌دانیم این دیگر مثل آنها نیست که مثلا نزد شیخ طوسی آورده نزد قمی‌ها مشهور نشده نه فرق نمی‌کند در این جهت فرق ندارد حالا شما عبارت عبد الله بن مغیرة را بیاورید .

یکی از حضار : کجا زندگی می‌کرده ؟

آیت الله مددی : کوفی است ایشان اهل کوفه است اما چرا شده این را هم نمی‌دانیم ، اینکه لا یعدل به احد فی فقه و ورعه .

احتمال قوی که ما دادیم ایشان فقیه شاذی باشد دنبال اقوال شاذه بوده احتمال قوی که ، اقوال به این معنا که پسندیده ، این روایت سبعه را پسندیده یا سته را پسندیده این من نام عن صلاة العشاء ولو مرسل است حالا شاید نزد ایشان مرسل هم نبوده است ایشان قبول کرده است مثل آقای خوئی خیلی از روایات را قبول می‌کند که دیگران قبول نکردند ، دیگر هست چیز تازه‌ای ندارد .

موثقات را آقای خوئی قبول می‌کنند عده‌ای از آقایان مثل مرحوم علامه ، صاحب مدارک قبول نمی‌کنند ، این هست احتمالی که دادیم ایشان یک فقیه شاذی بوده است و الا جزو اصحاب اجماع و با این مقام جلیل چیزی نقل می‌کند که خیلی عجیب و غریب است خیلی عجیب است مخصوصا حالا عبارت نجاشی این هم شاهد آورده است ، عبارت نجاشی را بخوانید .

یکی از حضار : عبد الله بن المغیرة مدخل 561 : أبو محمد البجلي مولى جندب بن عبد الله بن سفيان العلقي ، كوفي ، ثقة ثقة ، لا يعدل به أحد من جلالته ودينه وورعه ، روى عن أبي الحسن موسى عليه‌السلام. قيل : إنه صنف ثلاثين كتابا.

آیت الله مددی : ببینید قیل نجاشی که خودش استاد فن است قیلی

یکی از حضار : والذي رأيت أصحابنا رحمهم‌الله يعرفون منها

آیت الله مددی : ببینید یعرفون منها یعنی کتاب شاذ ، کتاب‌هایش شاذ بوده نوشته اما مجهول مانده ؛

یکی از حضار : كتاب الوضوء ،

آیت الله مددی : یکی

یکی از حضار : وكتاب الصلاة ،

آیت الله مددی : دو تا .

یکی از حضار : بعد می‌فرمایند که وقد روى هذه الكتب كثير من أصحابنا.  أخبرنا عدة من أصحابنا

آیت الله مددی : یعنی روات از خود ایشان زیاد هستند بعد دیگر این کتاب‌ها مغفول مانده است ، اخبرنا بفرمایید .

یکی از حضار : بعضی از این کتاب‌ها را نقل می‌کند

آیت الله مددی : روی عنه یعنی خودش دیگر ، یعرفون منها اما اینکه می‌شناسند این است

یکی از حضار : یعنی این کتاب‌ها را در زمانش نبوده بعضی از اجازات است

آیت الله مددی : در اجازه بوده افراد زیاد نقل کردند اما بعد رها کردند طبقه‌ی بعدی قبول ، یعنی مقارن کردند با احادیث دیگر قبول نبوده رها شده است حتی اسماء کتبش را هم دیگر نقل نکردند ، نه خود کتب . عدة من اصحابنا ، البته اسم کتاب وضوء و صلاة را برده اما در سند بیشتر اسم برده است بفرمایید .

یکی از حضار : اخبرنا عدة من اصحابنا عن أحمد بن محمد بن سعيد

آیت الله مددی : ابن عقدة ، تازه برمی‌گردد این می‌رود به کوفه به این وسیله می‌رود به کوفه

یکی از حضار : قال : حدثنا جعفر بن محمد بن عبيدالله بن عتبة قال :

آیت الله مددی : این احتمالا از مشایخ زیدیه باشند احتمالا هم دارد از همین جعفر بن محمد داریم اینجا شیعه است علوی است شاید او باشد نمی‌دانم حالا طبقه‌اش به او می‌خورد یا نه بفرمایید .

یکی از حضار : قال : حدثنا أيوب بن نوح عن عبد الله بن المغيرة.

آیت الله مددی : ببینید ایوب بن نوح با آن جلالت قدرش از او نقل نکرده اما بعدی رفته ابن عقدة و ، یعنی اصحاب باز دیگر نقل نکردند این همان نکته‌ای است که من عرض می‌کنم که شاذ است یعنی فقیهی است که با اینکه جلالت قدر ، خیلی فوق العاده است و این یک نکته‌ای ندارد که فقط شیخ باشد یا نجاشی باشد ، شیخ باشد یا کلینی یا صدوق این عمومیت دارد بعد بخوان

یکی از حضار : وله كتاب الزكاة وكتاب الفرائض وكتاب في أصناف الكلام أخبرنا

آیت الله مددی : سه تا دیگر هم اسم می‌برند ثلاثین کتاب به او نسبت داده شده مجموعا 5 تا را اسم می‌برند .

یکی از حضار : چرا اینها را اخیرا آورد .

آیت الله مددی :  احتمالا طریقش فرق می‌کند اخبرنا بها

یکی از حضار : بله اخبرنا أحمد بن علي بن العباس

آیت الله مددی : ابن نوح

یکی از حضار : قال : حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى عن جده

آیت الله مددی : احمد بن محمد بن یحیی الان باز فکر کنم کیست ، یک احمد بن محمد بن یحیی نامی است که علوی است ضعیف است شاید او باشد نمی‌دانیم ، بفرمایید .

یکی از حضار : قال : حدثنا سعد قال : حدثنا الحسن بن علي

آیت الله مددی : چون احمد بن محمد بن یحیی عن جده نمی‌شود عن ابیه باید باشد ، اگر این محمد بن یحیی عطار است عن ابیه باید باشد عن جده معنا ندارد ، بله این طریقه به قم آمده است ، بفرمایید .

یکی از حضار : بله همین چاپی هم همین است من گفتم شاید در نرم افزار اشتباه تایپ شده دیدم نه ، قال حدثنا سعد قال حدثنا حسن بن علی بن عبد الله بن المغيرة عن جده.

آیت الله مددی : این عن جده اینجا هم بود ، این نوه‌ی ایشان است که قم آمده نوه‌ی مستقیم یعنی حسن بن علی بن عبد الله بن مغیرة این نوه‌ی مستقیم ایشان آمده کتاب جدش را برای قمی‌ها نقل کرده است دقت می‌کنید ، حالا این چرا این را ما الان نمی‌دانیم ، اما نظر خود من این است که روایات عبد الله بن مغیرة جمع بشود خیلی خوب است جزو مصادر متوسطه چه خودش نوشته باشد چه از دیگران نقل کرده است اما احادیثش هم در کتب اربعه به این مقدار شذوذ نیست بد نیست شاید 200 – 300 تا حدیث دارد ، ندارد شماره ؟

بد نیست و در مجموعه‌ی ابواب هم داریم یعنی این طور نیست که فقط در یک باب باشد در مجموعه‌ی ابواب داریم روایاتش از سکونی در حدود 6 درصد ، 7 درصد روایات سکونی برای ایشان است بالای حدود 90 درصد ، 85 تا 90 درصد برای نوفلی است ، نوفلی راوی کتاب است اما ایشان احتمالا راوی کتاب است و احتمالا ایشان به اصطلاح در کتاب خودش آورده است که بشود مصدر متوسط ، احتمال هم دارد از کتاب یعنی نسخه‌ای از کتاب سکونی بوده لکن من نگاه کردم دیدم اول خیال می‌کردم 15 تا 20 درصدش برای این ، دیدم اینقدر نیست روایتش از سکونی اینقدر نیست که بگوییم یک نسخه بوده احتمالا در کتب خودش بوده است .

یکی از حضار : تعداد سندهایش در کافی و تهذیب و فقیه 906 تاست

آیت الله مددی : بله زیاد دارد حدیث و ابواب متفرق هم دارد

یکی از حضار : بیشترین روایتی هم که از او ، بیشترین روات هم اولش ابراهیم بن هاشم است بعد محمد بن عیسی بن عبد الله اشعری است .

آیت الله مددی : محمد بن عیسی عرض کردم برادر احمد اشعری است به کوفه آمده میراث کوفی‌ها را آورده قم ، یک مقدارش هم حسن بن علی نوه‌ی ایشان است .

یکی از حضار : به تعداد بخوانم 146 تا ابراهیم بن هاشم است 72 تا محمد بن عیسی است

آیت الله مددی : اینها همه راوی آثار از کوفه هستند

یکی از حضار : 43 تا عباس بن معروف ، برقی 32 تا محمد بن خالد ، حماد بن عیسی 25 تا ، ابن ابی عمیر 18 تا ، محمد بن عیسی بن عبید 16 تا ، حسن بن علی بن فضال تیمی

آیت الله مددی : بعید است این شاید حسن بن علی شاید نوه‌ی خودش باشد حالا

یکی از حضار : من فکر کردم ولی دیدم سند این شکلی است ابن فضال عن عبد الله بن مغیرة

آیت الله مددی : علی ای حال عبد الله بن مغیرة چون به واسطه نقل می‌کند مستقیم هم ، الان مستقیم یادم نمی‌آید دارد مستقیم خود عبد الله ؟

یکی از حضار : ولی چنین مواردی هم بوده که حسن بن علی بوده اینها گفتند احتمالا حسن بن علی بن فضال است مثلا محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن حسن بن علی عن عبد الله بن مغیرة

آیت الله مددی : این احتمالش دارد ابن فضال چون احمد بن محمد

یکی از حضار : ولی آنجا تصریح شده در دو نسخه تصریح شده است .

آیت الله مددی : از امام معصوم هم نقل می‌کند ؟

یکی از حضار : نقل‌های مستقیمش بیشترین نقلش از عبد الله بن سنان است بعد اسماعیل سکونی است آن 80 تا این 78 تاست ، از امام رضا مستقیما در کافی دارد 17 تاست ،

آیت الله مددی : دیگر چرا حالا ایشان با آن جلالت قدر و با اصحاب اجماع و لا یعدل به احدٌ

یکی از حضار : از موسی بن جعفر هم

آیت الله مددی : شاید داشته باشد ، یعنی ایشان ما بین مصدر اول و دوم یک مقداری خودش از امام نقل کرده است بله آقا ؟

یکی از حضار : از امام رضا ؟

یکی از حضار : از امام رضا 17 تا هست که اسم امام رضا آمده ، 10 مورد هست که ابی الحسن هست ، چون ابی الحسن است احتمال دادند امام رضا باشد یا حضرت موسی بن جعفر اما باز یک موردی هست عبد الصالح یا ابی الحسن اول است که دیگر قطعا حضرت موسی بن جعفر باشد

آیت الله مددی : یا مصدر اول ، علی ای جمع آوری روایات عبد الله بن مغیرة در ضمن مصادر اولیه یا مصادر متوسطه انصافا ارزش دارد

یکی از حضار : چند تا نقل هم از امام صادق از او شده است ذکر ذلک لابی عبد الله دارد عبد الله بن مغیرة نقل می‌کند لذا احتمال دارد برایش روایت شده باشد اسم امام اول در سند اسم امام

آیت الله مددی : یعنی واقعا این یک چیز عجیبی است که با این جلالت قدر کتاب‌هایش معروف نمی‌شود اصحاب ، حالا آن نوه‌اش هم حسن بن علی هم همینطور است دیگر حالا اگر بخواهیم بخوانیم طول می‌کشد .

یکی از حضار : فقط یک متنی دارد در فقیه و فی روایة عبد الله بن المغیرة عن الصادق علیه السلام این هم احتمال دارد با واسطه بوده

آیت الله مددی : بله با واسطه است ، این هم راجع به این .

راجع به کسانی که ما باز از آنها طرح ما این است که کسانی که به عنوان مصادر متوسط الان نه کتاب‌ها ، افراد فرض کنید احمد اشعری من معتقد هستم احمد اشعری و روایاتش و شرح حالش و خصوصیاتش در یک دوره بشود ممکن است 8 جلد بشود 9 جلد بشود و تمام احادیث شرح داده بشود طبقه بندی بشود بررسی بشود خیلی تاثیر گذار است خیلی این مصادر متوسطه یکی از چهره‌هایی که خیلی تاثیر گذار است و نمی‌دانیم چرا نشده خود فضل بن شاذان است فضل بن شاذان هم از بزرگانی مثل ابن ابی عمیر نقل می‌کند ، اصلا فضل بن شاذان از امام معصوم ندارد اینکه نوشتند از حضرت رضا درست نیست از امام معصوم ندارد فضل بن شاذان .

علی ای حال لکن این یک شخصیت بزرگی است ، خودش هم کتاب دارد خودش هم نوشتار دارد نوشتار بزرگانی که از مصادر متوسطه هستند مثل ابن ابی عمیر را هم نقل می‌کند ، جمع روایات ایشان خیلی مفید است آنچه که منشاء تعجب ماست قمی‌ها خیلی نزد ایشان به نیشابور نرفتند نقل حدیث ، این خیلی برای ما تعجب آور است ، احتمالاتش خوب هست خود مرحوم شیخ کلینی از ایشان نقل می‌کند اصلا شاگردش محمد بن اسماعیل نیشابوری که آمده قم و الا خود ایشان ، یعنی پدر ایشان یعنی قمی‌های دیگر که ممکن بوده خود علی بن ابراهیم مثلا استاد ایشان و این برای ما خیلی تعجب آور است .

البته فضل بن شاذان چون در حدیث اهل سنت هم خیلی کار کرده است من در این مقداری که ، مثلا نوشتند سعد هم رفته حدیث از بزرگان اهل سنت شنیده ، عده‌ای از علمای ما نوشتند که از آنها ، اما تا آن جایی که من الان یادم می‌آید خود من کسی به اندازه‌ی فضل بن شاذان خبیر در روایات اهل سنت نداریم ، نه عدد .

اصلا مثل یک سنی خیلی قوی یعنی به حسب ظاهر ما در رتبه‌ی مثل بخاری می‌بینیم این قدر قوی است خیلی در فقه اهل سنت و در حدیث اهل سنت با یک خبرویت عجیبی وارد می‌شود ، نداریم الان در ذهن من نمی‌آید که در علمای شیعه کسی ، فرض کنید شیخ الشریعة از کتب اهل سنت نقل کرده یک عده‌ای این را داریم اما اینکه آشنا باشد و خبیر باشد و نکته سنج باشد و نکته‌های فنی حدیث ، مشکلات حدیث را بشناسد نداریم ، لذا میراث‌های فضل بن شاذان باید دسته بندی بشود یعنی یکنواخت نیست .

یک عده میراث‌هایش از اهل سنت است اصلا در فقه مقارن است در فقه خلاف است یک عده از میراث‌هایش از بزرگان اصحاب ماست یک عده از میراث‌هایش برای خودش است تالیف خودش است یک میراثی هم به او نسبت دادند که از حضرت رضاست یک کتاب علل آن هم شیخ صدوق منفردا . علی ای حال

یکی از حضار : چرا از حضرت نقل نمی‌کند با اینکه هم عصر است علتش معلوم است ؟

آیت الله مددی : نه هم عصر نیست نه ،

یکی از حضار : معصومین را که درک کرده است چند تا

آیت الله مددی : ایشان زمان امام عسکری را درک کرده است با حضرت رضا نیست یعنی 260 وفاتش است با 202 که هم عصر نیست

یکی از حضار : همان 260 که وفات است بالاخره زمان حیاتش

آیت الله مددی : یعنی شاید زمان حضرت رضا مثلا ایشان 4-5 ساله بوده مثلا شاید مثلا ،

یکی از حضار : امام هادی و امام جواد را می‌توانست

آیت الله مددی : نه امام عسکری و امام هادی را می‌توانسته از آنها هم نقل نکرده است . مرحوم نجاشی نوشته پدرش روی عن ابی جعفر جواد از این عبارت معلوم می‌شود که خود ایشان هم معلوم نیست از امام جواد ، الان بالفعل که نداریم در کتب در روایات از نداریم آن که دارد آن که می‌گوید پدرم رفتیم بغداد و با ابن فضال که پیر مرد بوده در سن آخر عمرش بود بعد من یک چیزی گفتم پدرم گفت ما اقل عقلک من غلام اگر ابن فضال 224 یا 222 وفاتش است اگر این حادثه سال‌های مثلا 18 ، 12 ، 15 باشد می‌گوید عقلت کم است ، یعنی هنوز بچه‌ی کم عقلی هستی این از امام رضا نقل نمی‌کند امام رضا مستشهد 202 نه ، این شواهد نشان نمی‌دهد و قمی‌ها هم این کار را نکردند یعنی فقط مرحوم صدوق آن هم یک شرح

علی ای حال شرح میراث‌های ابن فضال ، فضل بن شاذان یک کار سنگینی است انصافا این را ما ، یک عده‌ای جزو مصادر متوسط است یک عده‌ای حالا مثل آن حدیث که گفته خودم از حضرت رضا شنیدم که آن دروغ است ، یک عده‌ای از کتب اهل سنت است که اصلا ربطی به ما ندارد یک عده‌ای هم مباحث عقلی ایشان مطرح کرده مثل بحث اجتماع امر و نهی مثل نهی در عبادت و یک مقدار کلماتی که از او نقل شده در این قسمت است فضل بن

یکی از حضار : در اصول هم به ایشان

آیت الله مددی : بله بعضی از مسائل اصولی را دارد

یعنی راجع به فضل بن شاذان یک کتاب واحد نمی‌شود نوشت این آثار علمی ایشان را باید از همدیگر جدا کرد ، تفکیک کرد و ارزیابی کرد اما به هر حال یک شخصیت بزرگی است که انصافا حقش داده نشده است انصافا از کسانی است که حقش داده نشده این هم قمی‌ها شاید دیدند یک کمی مثلا مطالب عقلی و اینها اضافه کرده یا با سنی‌ها مثلا زیاد نشسته است حرف‌های آنها ،

چون در یک روایت راجع به یک نفری هست که اسمش در ذهنم نیست که من هم احادیث اهل سنت را نقل می‌کردم بعد دیدم دارد اختلاط می‌شود بین شیعه و سنی ترکته اصلا احادیث اهل سنت را رها کردم که مبادا اشتباه بین احادیث شیعه بشود شاید شبهه این بوده که شاید خدا نکرده

علی ای حال من معتقدم که اگر مصادر متوسطه را جمع آوری بکنیم و روی احادیثش کارهای مستقلی بشود کارهای دقیقی بشود این خیلی تاثیر گذار است ، از این کتاب‌هایی که ما در این مرحله داریم که خیلی می‌شود الان راحت جمع آوری کرد تا حد زیادی یکی همین نوادر احمد ، نوادر محمد بن احمد است ، خود آثار احمد بن محمد بن عیسی را خوب می‌شود جمع کرد اما باید ما بین آثارش تفکیک قائل شد و تفکیکش مشکل است الان تفکیک آثار احمد بن محمد بن عیسی خالی از صعوبت نیست .

کتاب الرحمة سعد بن عبد الله مقداری قابل جمع آوری است قابل باز سازی است و قطعا جزو مصادر متاخر است و ارزش دارد انصافا با ارزش است نوادر محمد بن علی بن محبوب ارزشمند است جمع آوری آن خیلی مفید است و بعد روایات حسن بن علی بن فضال را اگر بتوانیم جمع آوری کنیم نسبتا خیلی موثر است تاثیر گذار است اما آن چند تای اولیه بیشتر اینها اگر جمع آوری بشود به نظر من در شناخت حدیث شیعه و تاریخ حدیث شیعه خیلی تاثیر گذار است فوق العاده اینها تاثیر گذار است ، این راجع به بحث ما تا اینجا راجع به مصادر متوسطه بود .

اما مصادر اولیه ، مصادر اولیه آن است که مستقیم از امام نوشتند یا به هر حال اولین کتابی است که نوشته شد خوب این را هم ما عرض کردیم بیشترین مرکزش در کوفه است مقداری هم در بصره است مقدار کمی هم در مدینه بوده شاید یک چیز مختصری هم در آن زمان امام صادق و اینها در قم بوده مصدر اولیه در قم بیشتر توقیعات است جنبه‌ی توقیعات در قم مصدر اولیه ما داریم اینها مصادر اولیه قابل شناسایی است یعنی اینها قابل بررسی است و این مصادر اولیه خوب در کوفه که زیاد کتاب نقل شده است گفت که 600 تا یا 900 تا شیخ کلهم یقول جعفر بن محمد حدثنی لکن پراکنده بوده است .

یک مقدارش که قابل اعتناء است کتاب علاء است که عرض کردیم ، کتاب عمار ساباطی است که عرض کردیم که انصافا اگر جمع آوری بشود خیلی تاثیر گذار است خیلی و به اصطلاح اینها اساس کار به اصطلاح روایات شیعه است اگر اینها جمع آوری بشود تحقیق بشود تنقیح بشود خیلی تاثیر گذار است اصل این مطلب راجع به مصادر اولیه هم اینکه از کجا ما اینها را نسبت کتاب بدهیم این را باید دیگر ریزه کاری‌ها را پیدا کرد ریزه‌ کاری‌هایی که باید دنبال کار افتاد ما اساسا راجع به شناخت مصدر چه اولیه چه متوسطه راه ما فعلا کتب فهارس است یعنی فهرست شیخ و نجاشی یک حد خیلی مختصری هم فهرست ابو غالب زراری خیلی مختصر

یکی از حضار : ابن ندیم در این جهت ؟

آیت الله مددی : ابن ندیم چون طریق ندارد به طریق فهرستی ما نیست یعنی اجازه ندارد طریق ندارد به طریق فهرستی ما نیست ، اجازه‌ی علامه هست اینها برای متاخر است اینها نمی‌توانند مصادر اولیه را خوب تشخیص بدهند . مشیخه‌ی شیخ طوسی به درد می‌خورد اما مثل فهرست است دیگر ، مثل فهرست شیخ طوسی ، فرقش با شیخ طوسی ندارد .

علی ای حال مصادر اولیه‌ی ما هم عده‌ی زیادی‌اش الان قابل بازسازی هستند و خیلی تاثیر گذارند همین کتاب عمار ساباطی خیلی تاثیر گذار است خود کتاب حریز باز سازی بشود خیلی تاثیر دارد ، بازسازی علمی بشود ، کتاب علاء بن رزین که عرض کردم که ما به هر حال جزو مصادر اولیه حسابش کردیم اینها بازسازی‌اش خیلی تاثیر دارد .

و اصولا راجع به این مصادر اولیه و متوسطه بحث کبروی‌اش تا یک حدی روشن است بحث شناخت خارجی ما الان من خودم را می‌گویم خیلی مشکل داریم چون باید احاطه به نسخه‌های خطی کتابخانه‌های دنیا داشته باشیم ، شاید عده‌ای از اینها پیدا بشود در این کتابخانه‌های خطی یا حالا اولش حذف شده عبارت کتاب ناقص بوده یا اصلا کتاب کامل بوده الان به ما نرسیده مثل همین 16 تا اصلی که اصول ستة عشر که مقداری به ما رسیده است .

علی ای حال ما روی این مصادر چه اولیه چه ثانویه کار بکنیم خیلی کار فهرستی ما ، چون کار فهرستی عرض کردیم اساس کارش بر اساس مصادر است بر اساس منابع اصلی است آن وقت منابع اصلی را به حسب تاریخ و به حسب جغرافیا که مثلا در کجا بوده چطوری نوشته شده ، شواهد این مصدر اولیه بیشتر برای این است که اثبات بکنیم که چنین کتابی موجود بوده مجرد روایات شفاهی نبوده است و این شواهد به اشکال مختلف است .

مثلا در حفص بن غیاث مرحوم نجاشی می‌گوید که حفص بن غیاث روی عن الصادق همین کتابی که 170 حدیث است یعنی کاملا واضح است که کتاب تشخیص داده شده است 170 حدیث ایشان از امام صادق نقل کرده است این کتاب اولیه ، ما ریزه کاری‌ها داریم مصدر اولی ما در شناخت این کتب فهارس است ، لکن ما کتاب‌های متعدد دیگری هم داریم که از راه آنها توانستیم مصادر اولیه را شناسایی بکنیم و این یک کار مشکلی است کار کاملا

و مصادر اصلی ما اولیه‌ی ما از قرن اول شروع می‌شود همان کتاب سنن و احکام امیرالمؤمنین ما دیگر از آن زمان داریم و بعضی‌هایش هم از اصحاب امیرالمؤمنین نوشتند که آن نوشتارها فعلا روشن نیست در اختیار ما باشد حتی مشهور هم شاید نباشند . یکی از آن نوشتارها یک کتابی است که آن آقا نقل کرده در باب زکات که حضرت امیر نامه نوشتند که گفتیم به اصطلاح ربیعة بن سمیع مرحوم نجاشی اسمش را برده است جزو کتب که حضرت امیر نامه‌ای در یعنی کتابی در باب زکات نوشتند به ایشان و این کتاب عرض کردیم در کتاب کافی الان مقدارش رسیده است لکن آنجا گفته زمعة بن سبیع اینجا نجاشی عبارتش با عبارت کافی سندش هم یکی است فرق نمی‌کند و عبارت کافی به لغت عربی نزدیکتر است تا ربیعة بن سمیع ، سمیع خیلی عربی نیست ، زمعة بن سبیع یعنی ما از قرن اول داریم این صحبت است

دیگر اینها چون یک مقدارش در همین بحث‌های فهرستی و تاریخچه‌ی قرن اول و دوم گفتیم تکرار نمی‌خواهیم بکنیم ما حتی افرادی داریم که حتی دقیقا نمی‌دانیم آیا اینها نوشته‌هایشان کجا هست شخصی است به نام خلاس بن عمرو خ و سین خلاس ، لام الف سین ، خلاس بن عمرو برای حجر بوده الحجری ، همین شامل بحرین و قطیف و احصاء اینها منطقه را حجر می‌گفتند این را اهل سنت دارد له کتب رواه عن علی اما من فکر می‌کنم در کتب ما نیامده است خلاس بن عمرو نیامده است در مصادر ما نیامده است .

غرضم این خودش یک کار مستقلی می‌خواهد در قرن اول ما صحیفه‌ی سجادیه داریم ، در قرن اول مثلا عده‌ای از خطب امیرالمؤمنین که نوشته شده بوده نقل شده است در اوائل قرن دوم مصعدة بن زیاد از امام صادق خطب امیرالمؤمنین نقل می‌کند همین جور ما باید این مصادر را می‌گویم خیلی کار دارد دیگر اینها دیگر کارهای زیادی دارد تا بتواند

حتی مرحوم نهج البلاغة سید رضی در یک جا از آن می‌گوید و روی مصعدة معلوم می‌شود کتاب مصعدة هنوز نزد ایشان موجود بوده است کتاب در قرن دوم بوده ایشان در قرن پنجم هنوز ، یک جا اسم می‌برد و روی مصعدة بن صدقة ایشان یک جا اسم این کتاب را می‌برد

یکی از حضار : آخر قرن چهارم

آیت الله مددی : آخر قرن چهارم ایشان سال 400 نوشته بله آخر چهارم و اول پنجم .

علی ای حال این دیگر یک عرض عریضی دارد دیگر اگر بخواهیم اینها را یکی یکی ، اما اگر خداوند توفیق بدهد در کتاب‌های خطی یا خط‌هایی که متفرقه پیدا بشود خیلی می‌تواند کار گزار باشد و راجع به مصادر اولیه راجع به مصادر متوسطه صحبت کردیم صحبت زیاد است یعنی چون قرن به قرن است و حساب تا زمان به حساب مصادر اولیه‌ای که در قم تالیف شده بعد همان مثلا کتاب امیرالمؤمنین کتاب سنن و احکام خود این ما برخورد‌هایی که اصحاب ما داشتند برخوردهایی که اسماعیلی‌ها داشتند اینها خیلی زیاد است اگر بخواهیم روی یکی یکی آن حساب بکنیم خودش طولانی است دقت می‌کنید ؟ اما اجمال مطلب همین است که گفته شده است و اجمال مطلب این است که اینها نکته‌ی اساسی‌اش مصدر اولیه نوشته شده ، نوشته را به دومی دادند ، دومی به سومی تا رسیده به این فهرست نویس‌ها .

اگر او نداده یا در وسط داده نشده دیگر به فهرست نیامده و اگر به فهرست نیامده دیگر طریق ندارند به آن طریق ندارند خالی از طریق است و ما با شناخت این طرق مخصوصا این مصادر متوسطه که الان بحثش را مفصل کردیم ، مصادر اولیه را می‌خواستم مفصل‌تر بحث کنم دیدم خیلی زیاد است یعنی یکی دو تا نیست دیگر اکتفا کردیم به همین چه که در اینجا بود .

ماند مصادر متاخره که از کافی و کتب اربعه باشد آنها چون زیاد راجع به آنها بحث شده است خیلی روی آنها بحث نمی‌کنیم یک بحث مختصری راجع به آنها می‌کنیم و این بحث تقسیم بندی مصادر که در ضمن بحث فهرستی بود این را فعلا تمامش می‌کنیم تا برسیم به اصل مساله‌ی کارهای فهرستی احتمالا بعد از این متعرض مذاهب فاسده هم بشویم بعد از این بحث ، یعنی مثلا کتب زیدیه نقش زیدیه در روایات ما کتب فطحیه ، کتب واقفیه ، این مصادر را هم جداگانه ، کتب اهل سنت ، چه روایاتشان چه کتبشان اینها را هم جدا گانه بحث کنیم .

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

دانلود فایل‌ها

MP322MBدانلود
WORD311KBدانلود
PDF235KBدانلود
برچسب ها: 1403-1404فهرست الحدیث
قبلی فهرست الحدیث (جلسه9) یکشنبه 1403/12/19
بعدی فهرست الحدیث (جلسه11) سه‌شنبه 1403/12/21

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

اصول فقه

فقه

حدیث