متن حدیث (جلسه84) شنبه 1402/12/26
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا رسول الله و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و اللعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین
اللهم وفقنا و جمیع المشتغلین و ارحمنا برحمتک یا ارحم الراحمین
تصمیم گرفتیم که نسبتا جلسات را یک کمی کوتاه تر کنیم حالی برای ما بماند ، بله ادامه پیدا کند ، عرض شد بدینجا که حالا آن مطلب فهرست را نگاه بفرمایید
یکی از حضار : برقی در فهرست ندیم چاپ جدید
آیت الله مددی : جلد یک یا دوست ؟
یکی از حضار : جلد یک از مجلد دو ، این تقسیم بندی کرده دو مجلد جلد یک جلد دو ، این شماره گذاری ترجمه هم کنارش کرده با لاتین نمیدانم مدل سابق بوده یا نه شمارهی 221 البرقی ابو عبدالله محمد بن خالد البرقی القمی من اصحاب الرضا علیه السلام و من بعده وصحب ابنه ابا جعفر و قیل کان یکنی ابالحسن وله من الکتب کتاب العویص ، کتاب التبصرة ، کتاب المحاسن ، کتاب الرجال فیه ذکر من روی عن امیرالمؤمنین علیه السلام . بعد دنبال ایشان حسن بن محبوب است دو سطر بعد دنبالش دارد که قرائت بخط ابی علی بن همام قال کتاب المحاسن للبرقی یحتوی علی نیف و سبعین کتابا و یقال علی
آیت الله مددی : اینجا ثمانین بوده است
یکی از حضار : وقالوا علی ثمانین کتابا وکانت هذه الکتب عند ابی علی بن همام ، حالا ردیف میکند کتاب المحبوبات کتاب الـ
آیت الله مددی : اینجا ابن همام را با همزه باید بنویسد ها با همزه چاپ کرده است ؟
یکی از حضار : نه اینجا بدون همزه آورده است .
آیت الله مددی : اشتباه است ابی علی ابن همام وقتی کنیه میآید باید همزه را بگذارند اگر مثلا محمد بن همام همزه را نمیگذارند اما وقتی کنیه میآید باید بگذارند . قاعدهای که بوده است . بفرمایید ، اشتباه کرده است این یکی را اشتباه کرده است .
یکی از حضار : وکانت هذه الکتب عند ابی علی بن همام بدون همزه کتاب المحبوبات ، کتاب المکروهات ، کتاب الطبقات الرجال ، کتاب فضائل الاعمال ، کتاب اخص الاعمال ، کتاب التهذیب ، تخفیف تا آن چندتا را که شمرده خیلی زیاد آخرش هست کتاب الروایة ، کتاب النوادر دنبالش ابنه احمد بن ابی عبدالله محمد بن خالد البرقی وله من الکتب کتاب الاحتجاج ، کتاب السفر ، کتاب البلدان اکبر من کتاب ابیه ، دیگر میرود در حسن حسین اهوازی
آیت الله مددی : ایشان محاسن را به پدر نسبت داده است .
یکی از حضار : بله اولش به ابو عبدالله محمد بن خالد البرقی
آیت الله مددی : اشتباه کرده است . واضح است برای پسر است . مگر اینکه چون زیاد دارد عن ابیه مگر اینکه بگوییم ایشان به حساب راوی نسخه است احمد راوی نسخه باشد و احتمال دارد کتاب الطبقات الرجال که حالا ایشان نوشته جزو کتب محاسن بوده جداگانه نبوده است .
علی ای حال تا اینجای کار اینکه حرف ایشان را الان لا اقل برای مثلا برقی پدر مگر قبول بکنیم که طبقات الرجال تا اینجای کار ما الان رسیدیم به یک مناسبتی به فهرست ابن بطة یک مقداری راجع به ابن بطة و فهرست ایشان صحبتهایی شد و تا اینجای کار به این نتیجه رسیدیم که این فهرست خودش دارای غلط بوده به تعبیر نجاشی و دو نسخه از این خیلی هم عجیب است حالا ما الان بعضی از مطالب را همین جور مگر تعبدی قبول بکنیم ، دو نسخه از این فهرست در بغداد موجود بوده یک نسخهای بوده که همان مشایخ بغداد مثل ابن غضائری از ابو المفضل از ابن بطة نقل کردند یک نسخه هم نسخهای بوده که همین آقا از حسن بن حمزهی طبری مرعشی که ما میگوییم آقای مرعشی ، سید مرعشی از ابن بطة نقل کرده است این هم خیلی عجیب است واقعا . راوی یک نفر است یعنی شیخ مفید هست مرحوم ابن عبدون هست مرحوم ابن غضائری هست یکیاش از حسن بن حمزه است که از اجلاء است یکیاش از ابوالمفضل است که تضعیف شده است و مرحوم نجاشی نسخهی مرعشی را نقل میکند مرحوم شیخ نسخهی ابوالمفضل را نقل میکند این را هم ما نمیفهمیم که چرا این چه شده چه کاری پیش آمده که .
البته اجمالا این هست که مرحوم شیخ به تعبیر بعضیها دارای یک کتابخانهی کوچکی بوده مجموعا وقتی نگاه میکنیم کتابخانهی شیخ کوچک است حتی کتب مشهور مثل کتاب سکونی و اینها نزدش نبوده کتاب حلبی و اینها خیلی کتابهای مشهور نزدش نبوده است از کتاب کلینی میگیرد خودش در اختیارش نبوده است کتابهای محدودی در اختیار مرحوم شیخ بوده است و از آن هم تعجب بیشتر است که معاصر ایشان مرحوم سید مرتضی استاد ایشان کتابخانهی بسیار بزرگی در آن وقت در بغداد داشته است هشتاد هزار کتاب داشته است . ثمانینی به آن میگویند هشتاد تا قریه هم داشته هشتاد هزار کتاب هم داشته که ثمانینی به او میگفتند و این خیلی تعجب آور است که داشتن هشتاد هزار جلد کتاب و مع ذلک شیخ از آنها مستقیم نقل نکرده است اینها یک قسمتهای ابهام آمیز است . بیشتر میخورد من فکر میکنم به همان تعبد به حجیت خبر و حجیت تعبدی و قبول خبر که حالا .
البته عرض کردیم انصافا شیخ در مجموع اخبارش نه دنبال آن صحیح و دقتهای نجاشی است نه این تساهلاتی که از مرحوم صدوق دیده میشود یک چیز متوسطی است که حالا اگر بخواهیم به اصطلاح متعارف آن زمان اهل سنت بگوییم ما بین صحاح و حسان جمع کرده است .
خود مرحوم پسر صاحب معالم خود مرحوم علامه اینها هم حدیث صحیح و حسن را هر دو عمل میکنند شبیه کار شیخ است شیخ نه آن ضعیف ضعیف را آورده نه اینکه خیلی دقت زیادی بکند مجموعهی آثار ایشان این است و این خیلی برای ما تعجب آور است الان واقعا ما نمیدانیم حالا چرا با اینکه این دو کتاب در بغداد بوده دو نسخه از این فهرست ابن بطة در بغداد بوده من یک مقداری این دو سه جلسه راجع به این قسمت صحبت کردم چون بعد از این چون بحث ما فهرستی است یا خواهد بود ان شاء الله ، خواهیم گفت نسخهی ابن بطة نسخهی ضعیف نسخهی ابوالمفضل نسخهی مرعشی ، نسخهی مرعشی در اختیار نجاشی بوده نسخهی ابوالمفضل و نمیدانیم در ترجمهی احمد برقی شیخ از همین راه مرعشی باز نقل میکند این را هم نفهمیدیم معلوم میشود اجازهاش به کتب برقی از راه همین مرعشی است یعنی اگر دقت کردید میخواهید یک بار دیگر بخوانید من یک توضیحی عرض کنم .
مرحوم شیخ قدس الله نفسه طریق اولش میگوید جماعة مشایخی از مرعشی از ابن بطة به کتابهای برقی خوب این همین طریقی است که نجاشی داشته مرعشی به ابن بطة ظاهرا اجازه را داشته از همین طریق صحیح اما نسخهای که از خود فهرست داشته نسخهای است که از طریق ابوالمفضل است و این برای ما واقعا یعنی خود ما هم الان یک تحلیل درستی نداریم احتمالی که آخر الامر به ذهن رسیده است این است که یا در اختیارش نبوده یا همین را فعلا در اختیارش بوده یا احتمالا نسخهی ابوالمفضل چون ضعیف بوده بیشتر کتاب داشته است .
مرحوم مرعشی مثلا یک مقداری را حذف کرده است مثلا تحدیث نکرده اجازه نداده است چون یکی از کارهایی که در سابق بود که الان نیست این بود که اگر یک کتابی را میدانستند دارای احادیث ضعاف است در خود اجازه استثناء میکردند ، اصلا در خود اجازه اجزت له ان یروی کتاب کلینی الا ما کان فیه عن سهل بن زیاد مثلا دقت کردید ، الان متعارف ما نیست متعارف اجازات ما نیست و میخواهید شاهدش محمد بن اورمهی قمی را بیاورید این را مرحوم شیخ دارد نجاشی تصادفا ، بعضی جاها شیخ یک کمی دقیقتر از نجاشی است اینجا شیخ یک کمی دقیق است محمد بن اورمه را بیاورید .
اینها در اجازه هم حتی در خود اجازه استثناء میکردند روشن شد چه میخواهم بگویم در خود اجازه استثناء میکردند شاید مرعشی بعضی از این کتابها را استثناء کرده مرحوم شیخ هم که مبنای حجیت خبر داشته قبول داشته برداشته آورده است علی ای حال انصافا حالا ما چه کار بکنیم چون عرض کردیم ما یک میراث را میبیینم ، انصافا اگر ما باشیم و طبق قاعده انصافا دقتهای نجاشی قابل تامل است انصافا. یعنی غرضم این نکته را خوب دقت کنید بعضی از این غربیها خیال میکنند کارهای عجیب و غریب است .
تمام این ظرافتها و دقتها قبلا در بین ما اعمال شده فقط چیزی که هست اخیرا دیگر خوب سالها شده که یک مقداری روی مسائل فقهی از زمان علامه به بعد روی مسائل فهرستی ، قبلش هم بود دیگر از زمان ایشان رسما روی مسائل فهرستی کار نشد و لذا تاملات کافی در این جهت نشده است و انصافا نسخهی فعلا ما به حسب ظاهر نسخهی مرحوم نجاشی را ترجیح میدهیم به حسب ظاهر آن ابوالمفضل ضعیف که سنیها هم بعضیهایشان خیلی تند شدند به او و بعضیها گفتند نه انتخابات دار قطنی بد نیست .
علی ای حال خود نجاشی هم میگوید من قبول ندارم الا به واسطه شیخ هم در حقیقت واسطه آورده است سه تا از مشایخ بغداد هستند یعنی این سه تا مشایخ بغداد هم این نسخه را نقل کردند و هم آن نسخه را نقل کردند روشن شد ؟ چون در این کتاب نجاشی و شیخ اسم ابن بطة زیاد میآید گفتم حالا این توضیح را بدهیم که بعد برای ما راحت باشد دیگر خیلی وقت شما را نگیریم دائما میگوییم نسخهی شیخ نسخهی نجاشی و این دو تا با هم اختلاف داشتند حالا عبارتش همان برقی را بیاورید . محمد بن اورمه را آوردید بخوانید . برای شیخ را فهرست شیخ ، بفرمایید .
یکی از حضار : مدخل 620 محمد بن اورمه له کتب مثل کتب حسین بن سعید
آیت الله مددی : این ببینید یک رسمی بود در آن زمان مثلا میگفتند فلانی کتاب نوشته بر سبک توضیح المسائل آقای بروجردی کتاب حسین بن سعید سی کتاب بوده فقه سی کتاب بوده است کتاب شرائع نمیدانم چهل و خوردهای است ، پنجاه و سه تاست . مثلا میگویند یک دوره فقه را نوشته مثل شرائع آن زمان چند جا داریم له کتب مثل کتب حسین بن سعید و من یک توضیحی دادم چون بعد از این در مسائل فهرستی زیاد این مطلب را میگوییم عرض کردیم خط غلو اگر راست باشد که مثلا الوهیت ائمه و اینها مثلا قائل بودند این از زمان امیرالمؤمنین معروف است عبدالله بن سباء راست یا دروغ عدهای قائل به الوهیت ایشان بودند و اینها اما ما عرض کردیم خط غلو را از یک جهت دیگر ما بررسی کردیم به لحاظ میراثهای علمیشان دو بحث است اینکه حالا چند نفر غلو بوند قائل به الوهیت بودند قائل به صفات الهی بودند قائل به چه بودند قائل به اباحی گری بودند اینها یک چیز.
یکی میراثها این را عرض کردیم از زمان جابر بن یزید جعفی تقریبا میشود گفت اولین میراثهای خط غلو این است ، حالا نه خط غلوی که واقعا ایشان غالی باشد یعنی اصلا دیگر جزو ، آن وقت بزرگترین نویسنده و میراث اولینش ایشان است بعد مفضل بن عمر است بعد آن وقت وقت مثلا باز خط اعتدال فرض کنید مثلا عمر بن اذینه ، جمیل بن دراج اینها مقابل او باز فرض کنید زراره ، اصل این خط زراره و محمد بن مسلم و برید اینها خط اعتدالند این دو تا خط از نظر میراث علمی در شیعه رشد پیدا کردند این خودش یک مقاله میخواهد کتاب مفصلی دو تا خط یک خط غلو یک خط .
غلو را هم عرض کردم غلو مصطلح در آن زمان مثل اینکه میگویند بنیاد گرایان اسلامی الان زمان ما این غلو مثل همان بنیاد گرایان اسلامی زمان ماست نمیخواهیم بگوییم اینها واقعا غالی ، خط غلو حساب میکردند اولش موسسش مثل جابر بن یزید جعفی است بعد راس این خط مفضل بن عمر است مروج این خط در حقیقت محمد بن سنان است آن وقت سهل بن زیاد هم از این خط است محمد بن اورمه هم از همین خط است یعنی دقیقا تا یک مدتی خط اعتدال مقابلش خط غلو آن وقت خط اعتدال حسین بن سعید بود مقابلش محمد بین اورمه ، میگوید له کتب مثل کتب حسین ، این ما الان کاری که نجاشی خیلی رویش دقت میکند این نکته است .
یعنی ما دو تا بحث داریم یکی اینکه حالا غلو چیست این بحث خودش یکی وثاقت آنها یعنی بحثهای متعدد دارد یک بحث ارزیابی میراث خط غلو است دقت کردید ؟ که ایشان علیرضا میگوید اعتبار سنجی این اعتبار سنجی خط غلو میراثهای خط غلو از مفضل هست از جابر بن یزید جعفی هست از سهل بن زیاد هست این میراثهای خط غلو ارزش علمیاش و عرض کردیم تقریبا این دو تا خط همنواخت میروند جلو تا زمان 300 تقریبا از زمان 300 دیگر تقریبا خط غلو کنار زده میشود دیگر خط غلو رسمی که مثلا خط اعتدال این طرف تا یک مقداری مثلا آثار خط غلو آثاری که ضعیف بوده اخباریها بعدها نقل میکنند و الا یک خط غلو اصطلاحی داشته باشیم در مقابل خط اعتدال دیگر نداریم از سالهای 300 دیگر نداریم .
یکی از حضار : احادیث پالایش شد ؟
آیت الله مددی : دو احتمال من دادم یکی اینکه سال 297 فاطمیهای مصر تشکیل حکومت دادند خط غلو چون اساسش غلو سیاسی بود احتمالا جذب مصر شدند مثل برای همین انقلاب بود که اوائلش خیلی از کشورهای دیگر آمدند اینجا این دیگر کم کم آنجا هم ضعیف شدند هر چه بودند آمدند اینجا دیگر شبیه این ، یعنی با آمدن فاطمیها این خط غلو سیاسی چون به ثمر رسید دیگر حکومت تشکیل دادند و 270 سال هم طول کشید انصافا از این فاطمیهای ایران از اسماعیلیهای ایران بیشتر اسماعیلیهای ایران 171 سال بود آنها 270 سال که الان هم این رئیس برهه رفته آنجا را احیاء بکند آثارش را یکیاش هم خود مسجد ازهر است دیگر جامع الازهر آنجا جزو آثار فاطمیهاست دقت کردید ؟
یک احتمالی که ما میدهیم این باشد که کم کم خط غلو رفت آن طرف چون الان کنز الفوائد کراجکی غیرش هم هست مثلا میگوید در مصر سال فلان فلانی را دیدم اینها جذب مصر شدند در حقیقت .
همین کتاب اشعثیات این کتاب اشعثیات پسر موسی بن جعفر سلام الله علیه به نام به اصطلاح اسماعیل بن موسی بن جعفر ایشان مثلا در مدینه بود بعد دارد که سافر الی مصر مع ولده مصر آن زمان ، البته آن زمان هنوز تشکیل حکومت فاطمیها نبود قبلش است ، ایشان تا سال 210 مسلم است ، ظاهرا عدهای از همین سادات و اینها یا جذب زیدیه میشدند یک عدهای هم رفتند جذب اسماعیلیها شدند . اسماعیلیها میراثهایشان عین میراثهای ما بود یعنی از ما گرفته بودند نه اینکه میراث ، و لذا من همیشه عرض کردم الان در کتب رجال یا روات ما حتی یک راوی چه در کتب سنی چه در کتب شیعی نداریم که بگویند اسماعیلیها ، زیدی داریم خطابی داریم اما اسماعیلی نداریم چون اهل روایت نبودند در این خط نبودند در خط علم نبودند.
یک احتمال دیگر هم پالایش باشد ، چون مقداری از میراث خط غلو مثل روایات محمد بن سنان و مفضل را کلینی آورده است این تقریبا معاصر با زمان کلینی است که کافی را نوشتند چون ایشان 329 وفاتش است گفتم حدود 300 ، 29 سال تقریبا حدود عرض میکنم نه اینکه حالا دقیق احتمال دارد خود به خود خط غلو چون بقیهی روایاتش هم پرت و پلا بود خود به خود حذف شد یک چندتایش که درست و سر و سامانی داشت مرحوم کلینی آورده بود بقیه هم خود به خود حذف شد لذا این خط خود به خود از بین رفت ما بعد از سال 300 دیگر خط غلو و خط اعتدال نداریم این خط غلو و اعتدال ما تا سال 300 است این هم یک شرح اجمالی راجع به این .
این که ایشان میگوید له کتب روشن شد ؟ این اشاره به این است این برای یک دورهی فقه نوشته احادیث را طبق فقه نوشته مثل حسین بن سعید ، حسین بن سعید معیار خط اعتدال است ایشان معیار خط غلو است این محمد بن اورمه که ایشان نقل میکند نمیدانم ان شاء الله مطلب روشن شد مثل کتب حسین بن سعید این سرش این بوده است لکن این ها پالایش شد بخوانید شما حالا مطلب را ادامه بدهید .
یکی از حضار : پالایشش به این بود که مقبولها را مثل کلینی نقل کردند بقیه هم یا رفت در مصر یا کلا حذف شد .
آیت الله مددی : حذف شد ، خیلی مراتب مرتبی ندارد چیز درست و درمانی ندارد حذفش کردند احتمال حذف و اینها درش هست بفرمایید له کتب مثل کتب حسین بن سعید دقت کردید
یکی از حضار : و فی روایاته تخلیط
آیت الله مددی : ببینید همان که من عرض کردم قر و قاطی دارد بد و خوب دارد ببینید نمیگوید باطل است کلش بد و خوب دارد مخلوط است بله ، بفرمایید .
یکی از حضار : اخبرنا بجمیعها الا ما کان فیها من
آیت الله مددی : الا ما کان فیها من غلو و تخلیط ، از همان اول استثناء کرد .
این یک راهی بود مثلا میگوید آقا تمام این روایت را یکی دیگر در کتاب
یکی از حضار : یعنی اجازه داری نقل کنی الا ما فیها
آیت الله مددی : الا ما فیها آنها را به من اجازه نداد .
مثلا در ، حالا هست این ، کتاب منتخبات برای سعد میگوید آن احادیثی که قبول داشت رویش علامت گذاشت اعلم یعنی علامت گذاشت ، دقت کردید چطور شد ؟ اعلم این یک راهی بود ، مثلا نوادر الحکمة برای محمد بن احمد ، ابن الولید گفت خوب است اما استثنائات ابن الولید معروف است دیگر این روایتی که اولش اسم سهل بن زیاد است اولش فلان فلان اینها خارج بشود اینها را اجازه نمیدهم دقت کردید ؟ یعنی یا با علامت جدا میکردند یا با اسم راوی اول ، یا مثل این جا از همان اول میگوید هر چه غلو و تخلیط است من قبول ندارم اصلا اجازه به تو نمیدهم بفرمایید آقا .
یکی از حضار : اجازه داشته اما ایشان اجازه نمیدهد ؟
آیت الله مددی : نه آن استاد اجازه نمیدهد اخبرنا بجمیعها الا ما کان فیها من غلو و تخلیط بفرمایید .
یکی از حضار : ابن ابی جید عن ابن الولید عن الحسین بن الحسن بن ابان عنه
آیت الله مددی : بعد میشود معاصر با حسین بن سعید هم بوده چون این حسین بن حسن بن ابان از حسین بن سعید نقل میکند این حسن بن ابان از محترمین قم بوده حسین بن سعید اواخر عمر میآید قم میماند از اهواز دعوتش میکنند برای قم خانهی همین حسن بن ابان است و لذا پسرش حسین خود این حسین توثیق ندارد پسرش حسین کتب حسین را نقل میکند یکی از راههای کتب حسین بن سعید همین حسین بن حسن بن ابان است ببینید این هم از حسین بن سعید نقل میکند هم از محمد بن اورمه .
لکن محمد بن اورمه وقتی که ابن الولید نگاه میکند استثناء ، آنجا مثلا نوادر الحکمة را هم ابن الولید استثناء کرد اینجا هم باز ابن الولید استثناء میکند میگوید اینها را اجازه نمیدهم ما کان فیها .
آن وقت حالا احتمال دارد مرعشی رحمة الله علیه یک مقدار از فهرست ابن بطة را حذف کرده است خیال کرده قر و قاطی است اما نسخهای که مرحوم شیخ از ابوالمفضل بیشتر داشته احتمال این دارد به هر حال این اجمالا هست که ابوالمفضل یک شخصیتی نبوده که کلا باطل باشد بان کذبه گفتند باز دیدید که شما با گفت که الا ما انتخبه دار قطنی ، مرحوم نجاشی هم میگوید الا ما کان ، یک عبارت دیگر هم حالا شما ، قال ابوالمفضل ببینید چند بار در کتاب نجاشی آمده است . قال ابوالمفضل .
علی ای حال این یکی از مشکلات فهرستی ما الان این است بین نسخهی نجاشی و بین نسخهی شیخ الان فرق است هر دو هم از ابن بطة است فقط فرقش این است که نسخهی نجاشی صحیح است طریق مرعشی نسخهی شیخ طریق ابوالمفضل است . مثل اینکه مثلا بگوییم چاپ لبنان چاپ قم ، چاپ نجف چاپ قم ، این که مرحوم نجاشی نقل کرده نسخهی صحیح است این که مروم شیخ نقل کرده مشکل دارد نجاشی نه نسخهی صحیح است ، لذا ما الان عادتا حرف نجاشی را قبول میکنیم .
یکی از حضار : شش تا قال دارد یک دانه روی .
آیت الله مددی : شش تا قال دارد ؟
یکی از حضار : بله
آیت الله مددی : قال ابوالمفضل ؟
یکی از حضار : بله
آیت الله مددی : آن وقت بعدش چه میگوید ؟
یکی از حضار : مثلا ترجمهی هارون بن عمر گفته که قال ابوالمفضل حدثنا فضل بن محمد بن نصیف الشعرانی ابو محمد بجرجان عنه
آیت الله مددی : خوب این هیچ . این اصلا آدم مجهولی است هیچ . بعدش ؟
یکی از حضار : ترجمهی محمد بن نرثت احمد بن محمد میگوید که قال ابوالمفضل الشیبانی حدثنا ابو بکر ابن ابی السلط ،
آیت الله مددی : آها ، اهوازی است تعجب است این از این نقل میکند . این ابن السلط دیگری باشد غیر از آن
یکی از حضار : ابن ابی الثلج
آیت الله مددی : خیال کردم سلط میگویید میگویم ابن ابی السلط از این نقل نمیکند در ذهن من . خود نجاشی از او مستقیم نقل میکند نمیخواهد واسطه بیاورد تعجب کردم ابن ابی الثلج خوب هیچ این هم مثل همان .
علی ای حال یکی دو مورد هم ابن بطة دارد قال ابی المفضل قال ابن بطة به نظرم ابن بطة هم از ابوالمفضل نقل میکند . نجاشی دقت کنید از ابوالمفضل نقل میکند به این معنا که
یکی از حضار : قال ابوالمفضل محمد بن عبدالله حدثنا محمد بن جعفر بن بطة وقرانا علیه واجازنا ببغداد ، این ترجمهی خود همین چیز است دیگر ترجمهی ابن بطة است در ترجمهی ابن بطة است .
آیت الله مددی : و اجازنا
یکی از حضار : وقرانا علیه و اجازنا ببغداد فی النوبختیه وقد سکنه
آیت الله مددی : این اجازنا کلام نجاشی است نه کلام ابی المفضل . دقت کردید ؟
یکی از حضار : قال ابوالمفضل حدثنا محمد بن جعفر و قرانا علیه
آیت الله مددی : ها قال ابوالمفضل حدثنا محمد بن جعفر ایشان میگوید قال وقرانا علیه ببینید دقت کنید نجاشی میگوید من حتی کتاب ابن بطه را برای این خواندم قرانا برای نجاشی است و ابوالمفضل ساکن محلهی نوبختیه در بغداد بوده است ، نوبختیه محلهای بوده که خاندان نوبخت مثلا تاسیس کردند و سکنها ، سکن النوبختیة یعنی سکن ابوالمفضل نوبختیه ، بعضیها خیال کردند ابن بطة آمده نوبختیه نه ابوالمفضل سکن النوبختیه .
خیلی عبارت نجاشی عجیب است ، با اینکه میگوید ابوالمضل گفت حدثنا ابن بطة و ما هم خواندیم یعنی تحمل کردند باز از او نقل نمیکند و شیخ نقل میکند خیلی این دقت نجاشی را دقت کنید این قرانا نه اینکه ابوالمفضل گفت قرانا بر ابن بطه یعنی ایشان میگوید ولو تحدیث بوده اما من هنوز تحدیث قبول ندارم قال میگویم نمیگویم حدثنا ، بله ابوالمفضل گفت اخبرنا ابن بطة ما هم خودمان خواندیم یعنی خود نجاشی چون این عبارت خیلی مهم است .
یکی از حضار : شرح حال چه کسی بود ؟
آیت الله مددی : ابن بطة
یکی از حضار : دیشب نخواندیم که !
آیت الله مددی : نرسیدم خوب ، نجاشی را کامل ، از بس شرح دادیم عبارت نجاشی را کامل خوانده نشد این ذیل عبارت نجاشی است .
یکی از حضار : یک بار دیگر بخوانید .
آیت الله مددی : خیلی عجیب است دقت کنید نجاشی را خیلی با اینکه قرانا علیه .
یکی از حضار : آنجا مسلک شیخ است که
آیت الله مددی : ها باز مسلک شیخ معلوم شد ؟ خیلی عجیب است . میگوید خود ابوالمفضل گفت اخبرنا به نحو اخبرنا ابن بطه نجاشی هم گفت من هم برایش قراته ، آن وقت تعبیر عرض کردم کرارا یکی از تعبیرات این بود که اگر تنها باشد میگفته حدثنی یا قرات علیه اگر با جماعتی بودند میگفت قرانا علیه معلوم شد یعنی مرحوم نجاشی تنها نبوده که از او تحمل حدیث بکند عدهای از شیعه بودند گوش کردند کتاب ابن بطه را از ایشان با اینکه میگوید قرانا علیه احسن ، میگوید از این بهتر طریق تحمل ؟ باز حاضر نیست بگوید حدثنا ابوالمفضل میگوید قال ابوالمفضل این دقت نجاشی است یعنی میخواهد بگوید من به طریق صحیح این کتاب را از ایشان تحمل کردم ، لکن مع ذلک از او نقل نمیکنم ، خیلی کم یکی دو مورد داریم از او نقل میکند و الا نقل نمیکند من از نسخهی مرعشی نقل میکنم آن نسخهی صحیح آن است با اینکه ما این نسخه
آن وقت این نشان میدهد که کتاب فهرست ابن بطة بالفعل در بغداد موجود بوده شیخ همین نسخه را دیده این نسخهای که ابوالمفضل چون میگوید قرانا علیه ، هفت هشت ده نفر بودند خواندند معلوم میشود این نسخه در بغداد موجود بوده است دقت کردید ؟
یعنی بعبارة اخری این نسخه نسخهای نبوده که مثل ما از کافی نقل کنیم ما با اجازه از کافی نقل میکنیم با اجازه نبوده در خارج موجود بوده است . میگفتند نسخهی ابوالمفضل از فهرست ابن بطه شیخ از این نقل میکند نجاشی میگوید قرانا علیه مع ذلک قبول نمیکند چون میگوید دیدم اصحاب برش اشکال دارند یغمضونه .
انصافا هم عرض کردم من چند دفعه عرض کردم ما راجع به نجاشی یا شیخ وقتی صحبت میکنیم تعبدی صحبت نمیکنیم چون خودمان دیدیدم کلماتشان را یعنی دقتهایی را که ، خیلی عجیب است این ها این دقتهای عجیبی را به کار بردند آن مستشرقین ما با تمام وسواسهایشان شاید باور نکنند این قدر این قدمای اصحاب ما ظرافت کار را به کار بردند که نسخه در بغداد موجود بوده است حالا آیا نسخهی ابن حمزه هم بوده از اینکه ایشان میگوید جماعة احتمالا آن نسخه هم در بغداد ، آن را الان نمیتوانم بگویم در بغداد موجود بوده یا نه اما این نسخهی ابوالمفضل موجود بوده است ، شیخ از این نسخه نقل میکند این چون در بحثهای فهرستی ما تا صد جلسهی دیگر هم بخواهیم ادامه بدهیم این یک نکتهی خیلی اساسی است و این اختلاف بین نجاشی .
آن وقت لذا ببینید برای احمد برقی را بیاورید دو مرتبه بیاورید ، نجاشی وقتی فهرست کتاب برقی را نقل میکند از همین ابن بطة لکن از طریق مرعشی نقل میکند آن جا دو تا کتاب میآورد شیخ میگوید قال ابن بطة یک کتاب میآورد طبقات الرجال . بخوانید آقا یک مرتبهی دیگر این را هم دقت کنیم .
یکی از حضار : 182 احمد بن محمد بن خالد البرقی خوب
آیت الله مددی : له کتب ، بله کتاب المحاسن
یکی از حضار : صنف کتبا منها المحاسن وغیرها وقد زید فی المحاسن ونقص کتاب التبلیغ والرسالة من بروم تا کجا ؟
آیت الله مددی : بروید جلو بعدش ؟
یکی از حضار : همه را بخوانم ؟
آیت الله مددی : تا آخرش نه نمیخواهد بعد که تمام میشود .
یکی از حضار : همین چند تا را داشته دیگر ، کتاب افاضل الاعمال ، کتاب اخص الاعمال ، کتاب مساجد الاربعة ، کتاب الرجال ، کتاب الهدایة ، کتاب المواعظ
آیت الله مددی : از نجاشی خواندید ؟
یکی از حضار : نجاشی .
آیت الله مددی : ها نه ببینید بعد از اینکه تمام میشود کتاب الرجال کتاب الطبقات دو تا کتاب بعد چه میگوید مرحوم نجاشی ؟
یکی از حضار : و ذکر بعض اصحابنا ان له کتبا اخر من
آیت الله مددی : الی آخره ، نه طریقش را ذکر طریق
یکی از حضار : و اخبرنا بجمیع کتبه الحسین بن عبید الله حدثنا احمد بن محمد ابو غالب الزراری قال حدثنا مودبی علی بن حسین سعد آبادی قال حدثنی احمد بن ابی عبدالله بها
آیت الله مددی : از این راه نقل میکند مرحوم نجاشی ، این راه علی بن حسین توثیق واضحی ندارد اما خوب مودب هم کلینی است هم مودب ابو غالب الزراری است از این راه که نقل میکند دو تا کتاب نقل میکند ، شیخ چه میگوید شیخ میگوید و زاد ابن بطة کتاب طبقات الرجال ، پس اینها دو تا مصدر است دو تا نسخه است . نجاشی دیگر از طریق ابن بطة نقل نمیکند نه ؟
یکی از حضار : نه ، کتاب الطبقات دارد نجاشی اما طبقات الرجال نه .
آیت الله مددی : طبقات الرجال را شیخ فقط دارد در این کتاب فهرست ندیم هم آمده است . الان ما چه کار کنیم ما اگر چون بحث تمام بحثها سر چه بود سر کلمهی رجال بود اصلا که این رجال در اینجا احتمالا به معنای به حساب فهرست باشد بحث ما سر این بود که از آن بحثهای دیگر خارج شدیم و این اختلاف هست بین نجاشی و بین شیخ که مرحوم شیخ میگوید زاد ابن بطة کتاب طبقات الرجال در صورتی که نجاشی از این طریق ابو غالب که نقل میکند از ابو غالب که شیخ الشیعة فی زمانه طبقات الرجال نبوده است ، طبقات و الرجال، پس آیا در واقع یک کتاب است یا دوتاست به ذهن ما همین حرف نجاشی درست باشد و به قرینهی اینکه طبقات در طبقات الرجال است ظاهرا رجال باید فهرست باشد و الان فهرست ابن بطة مقدار زیادیش از برقی است برقی پسر است . بعید نیست این همان رجال برقی باشد ، که در حقیقت فهرست بوده است . تمام مقدمات بحث ما این بود البته گاهی هم نجاشی با شیخ هر دو از ابن بطة نقل میکنند با اختلاف این صالح بن رزین را بیاورید چون تازگی دیدیم صالح بن رزین را بیاورید چون یکی یک نکتهای هم دارد آنجا یک توضیحی من بدهم امشب میخواهیم بحث را تمامش کنیم . چون میخواهم بگویم این خوب دقت کنید که بین شیخ و نجاشی گاهی مشکل هست که ما الان بالفعل واقعا چون هر دویشان از یک مشایخ نقل میکنند این مشایخ نسخهی ابوالمفضل را نقل کردند نسخهی مرعشی را هم نقل کردند نجاشی نسخهی مرعشی را گرفته ایشان نسخهی ابوالفضل را گرفته است .
یکی از حضار : صالح بن رزین شمارهی 503 نجاشی کوفی روی عن ابی عبدالله علیه السلام
آیت الله مددی : ببینید کوفی روی عن ابی عبد الله علیه السلام
یکی از حضار : ذکره اصحاب الرجال
آیت الله مددی : خیلی تعبیر لطیفی است ذکره اصحاب الرجال یعنی چه میخواهد بگوید دقت کنید ؟ یعنی در فهارس اسمش نیامده است فهرست ابو غالب ، ابن الولید اینها اسمش نیامده است . بعد از فهرست ابن بطة یعنی میخواهد بگوید روایت در فهرست ابن بطة آمده است ، در کتب رجال آمده است حالا اگر بگوییم ناظر باشد کلامش به شیخ طوسی از عجایب این است که شیخ طوسی ایشان را در رجالش نیاورده است . شاید میخواهد کنایه به شیخ طوسی بزند که بابا شما باید قاعدتا در رجال میآوردید در فهارس فقط فهرست ابن بطة آورده است شیخ طوسی در فهرستش آورده است ببینید ذکره اصحاب الرجال ، تا اینجا بحث رجالی است بعد ؟
یکی از حضار : روی عنه منصور بن یونس
آیت الله مددی : این چیست ؟ تا اینجا بحث رجالی است یک سطر است نصفش رجالی است بعد ؟ له کتاب
یکی از حضار : له کتاب روی عنه حسن
آیت الله مددی : این فهرستی شد این که میگویم فرق بین رجالی و فهرستی همین یک عبارت . لذا ما در بعضی روایات داریم که منصور بن یونس عن صالح این میگوید این روایت است ، حسن بن محبوب عن صالح این کتاب است .
یکی از حضار : اینجا رجال به معنای خود رجال آمده است .
آیت الله مددی : آها اینجا اصحاب الرجال دارد . به معنای رجال نیست .
یکی از حضار : پس همه جا نمیشود رجال مستقیم باشد .
آیت الله مددی : نه گفتم این را بحث گفتم خوب دقت کنید خیلی عجیب است ها چون دائما میگویند این فرق بین رجال ، روی عنه منصور بن یونس این روی عنه منصور این رجالی است بعد میگوید له کتاب روی عنه حسن بن محبوب این فهرستی است . یعنی اگر شما دیدید در روایات از حسن بن محبوب عن صالح یعنی از کتابش است اما منصور بن یونس نه روایت است روایتی است از او نقل کرده است از کتابش نیست ، شیخ این نکته را به کار نبرده است فقط کتاب بفرمایید بعد ؟
یکی از حضار : اخبرنا عدة من اصحابنا
آیت الله مددی : عدة من اصحابنا ابن عبدون ابن غضائری گفتیم عن حسن بن حمزهی طبری همین نسخهی صحیح عن ابن بطة ؟
یکی از حضار : عن محمد بن جعفر المؤدب
آیت الله مددی : محمد بن جعفر خیلی با القابش ، این همان ابن بطة است محمد بن جعفر المؤدب . دقت کردید ؟ این برای فهرست ابن بطة است . یعنی در بقیهی فهارس نیامده است قبول نکردند . آن وقت نجاشی ظاهرا قبول کرده است ظاهرا چون قبل از اینکه این سند را بنویسد گفته له کتاب نسبت داده کتاب را به نحو جزم و الا میگفت قیل له کتاب ، جزو اغلاط ابن بطه نگرفته است . عن الحسن بن محبوب عن صالح ، حالا عبارت شیخ را بیاورید فهرست شیخ بعد از ایشان . شیخ در رجال ایشان را نیاورده است نجاشی شاید میخواسته یک گوشهای به شیخ بزند که شما مناسب بود در رجال بیاورید نه در فهرست بیاورید کتب رجال اسمش را آمده در فهارس جزو فهرست ابن بطة جای دیگری است .
یکی از حضار : صالح بن رزین در فهرست شمارهی 360 است منتها در 358 صالح بن سندی را گفته اینجا گفته له کتاب اخبرنا جماعة عن ابی المفضل عن ابن بطة
آیت الله مددی : همان جماعت همین جا هستند جماعت هر دو یکی هستند جماعت شیخ و نجاشی یکی هستند ، فقط دو نسخه ، نسخهی ابو المفضل نسخهی مرعشی چون میخواهم تکرار بکنم که این کاملا جا بیافتد برای انسان ایشان نسخهی ابوالمفضل .
یکی از حضار : ایشان میگوید صالح بن رزین له اصل روّیناه بالاسناد الاول عن ابن بطة .
آیت الله مددی : حالا فرقش چه شد ببینید دقت کنید میخواهیم چون علیرضا دائما میگوید اعتبار سنجی نجاشی گفت له کتاب شیخ میگوید له اصل مصدر هم یکی است . عدهای از آقایان هم مثلا بعد از توثیقات متاخرین که گفتند له اصل چون ایشان گفت اعتبار سنجی، میگوید اگر گفت له اصل یعنی معتبر است دیگر اصل است دیگر حالا مصدر یکی است کتاب ابن بطة دو نسخه است در نسخهی مرعشی له کتاب اگر حرف نجاشی را دقیق بگیریم که عین عبارت فهرست ، حرف شیخ را هم دقیق بگیریم شیخ گفته له اصل هر دو هم از ابن بطة نقل میکنند . روشن شد ؟ اگر عبارت شیخ قبول کنیم چون شیخ گفت اعتبار سنجی خوب عدهای را معتبر میدانند میگویند چون توثیق هم ندارد صالح بن رزین توثیق ندارد توثیق جداگانه ندارد مشکلش این است .
البته آقای خوئی توثیق دارند به تفسیر علی بن ابراهیم اشتباه کردند آن روایت برای علی بن ابراهیم نیست ایشان توثیق ندارد اصلا توثیقش را از این راه اثبات کردند له اصل
یکی از حضار : خوب اصل یعنی کتاب توثیق نمیشود .
آیت الله مددی : نه له کتاب را توثیق نگرفتند . اصل یعنی مثل صحیح بخاری است عرض کردم توضیحات اصل را یعنی یک کتاب قابل اعتماد قابل قبول همین که آن وقت لذا بعضیها گفتند این خودش توثیق است بعضیها هم البته فهرستی فکر کردند گفتند روایت صالح اگر از حسن بن محبوب باشد قابل قبول است چون از اصلش است اگر مثل منصور بن یونس باشد نه روایت است دقت کردید این مبانی در اعتبار سنجی که علیرضا میگوید ، من چه عرض کردم گفتم ریشهها را ما اول ببینیم بعد خودش اعتبار سنجی درمیآید . الان هر دو نسخه برمیگردد ، نمیدانم ملتفت شدید ؟ به دو چاپ از کتاب ابن بطة اگر عبارت نجاشی
البته یک چیز هست نجاشی اسم کتابش فهرست المصنفات است اصلا اصول را کم دارد پنج تا یا شش تا اصل دارد نجاشی ندارد ، شیخ اسم کتاب فهرست الاصول و المصنفات است حالا آیا شیخ گفته له اصل یا به احتمال بسیار قوی در کتاب ابن بطة بوده له اصل ، دقت میکنید ؟ این که گفتم بین این دو تا نسخه اختلاف است آن وقت گاهی این اختلاف به این جا میکشد ممکن است عدهای را توثیق بکنند به خاطر اینکه له اصل عدهای هم بگویند نه آقا این توثیق ثابت نیست چون نجاشی گفته له کتاب ، اصل بودنش روشن نیست .
آن وقت آن بحثی که من عرض کردم پیش میآید احتمال دارد به این صورت بوده مثلا عن الحسن بن محبوب عن صالح بن رزین عن اصله من اصله یعنی حسن بن محبوب کتاب یعنی بعبارة اخری از چرک نویسش نقل کرده است له اصل نه به معنای اعتبار به معنای چرک نویس ، یعنی از آن که نزد امام نوشته است . آخر نجاشی بعد میگوید نه این که نوشته نزد ما بعد پاک نویس هم کرده داده بیرون میشود له کتاب ممکن است جمع بین دو کلام به این بکنیم اصل نه به معنای معتبر و صحیح به معنای چرک نویس که دیشب عرض کردیم .
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
این هم آقا نکتهای بود که و این چون زیاد تکرار شده گفتم این را یک مقداری توضیح بدهم .
یکی از حضار : ولی در کافی و تهذیب و فقیه این صالح بن رزین از یازده تا روایش نه تایش را حسن بن محبوب نقل کرده است .
آیت الله مددی : بکتابه
یکی از حضار : یکیاش محمد بن معروف نقل کرده یکی هم منصور بن یونس .
یکی از حضار : شیخ طوسی اسمش را گذاشته اصل در فهرست ؟
آیت الله مددی : در فهرست نوشته له اصل
یکی از حضار : اسم کتاب فهرست است ؟
آیت الله مددی : بله فهرست الاصول والمصنفات . البته این مختصر است اسم دقیقش حدود یک سطر است اسمش طولانی است این که من گفتم فهرست الاصول و المصنفات اما اسم کتاب طولانی است ، من نسخهی مرحوم شیخ حر عاملی را نزد آقای چیز دیدم آنجا نسخهی فهرست را به خط خود شیخ حر نوشته است اسمش طولانی است فهرست ما رواه اصحابنا من الاصول والمصنفات ، من که گفتم فهرست الاصول و المصنفات شیخ این اسم را گذاشته است . میخواهید نجاشی را بیاورید اسم دقیق کتاب چیز دیگری است .
یکی از حضار : در چاپ آقا عزیز این طوری چاپ شده است فهرست کتب الشیعة واصوله واسماء مصنفیه واصحاب الاصول ، این که آقا عزیز چاپ کرده است .
آیت الله مددی : مصنفیه واصحاب الاصول
یکی از حضار : کتب شیعه واصوله قبلش درست است ؟
یکی از حضار : کتب الشیعة واصوله واسماء مصنفیه واصحاب الاصول
یکی از حضار : اصول را دو بار آورده در اسم کتاب
آیت الله مددی : به نظرم عبارت مرحوم شیخ حر که به خط خودش نوشته باز یک چیز دیگری است . ببینید شاید نجاشی که محمد بن حسن بن طوسی نجاشی را آورده ؟ ایشان اسم ، لذا من دائما میگویم فهرست الاصول والمصنفات این مختصر است و الا اسم کتاب دقیقا این نیست ، اسم کتاب دقیقا چیز دیگری است . اما اصول دارد یعنی نکته دارد اصول و مصنفات اما نجاشی دارد هذا فهرست مصنفاته اصحابنا ، اصول درش ندارد . دقت کردید ؟ این جا الان واقعا انسان واقعا ما هم متحیریم که چرا شیخ این کار را کرده است ؟
یکی از حضار : کتاب فهرست کتب الشیعة اصحاب المصنفین ، مختصر تر است
آیت الله مددی : فهرست کتب الشیعة
یکی از حضار : واسماء المصنفین
آیت الله مددی : نه این نیست نه ، نجاشی هم روشن ننوشته است . آن اسمی که من در اول نسخهی مرحوم شیخ حر دیدم طولانی تر است حالا آن را از کجا گرفته الان ، شاید خود شیخ طوسی در اسماء کتب خودش نوشته است ، محمد بن حسن طوسی را بیاورید خود شیخ به قلم خودش . خود شیخ مثلا وکتبت من المصنفات کذا ، آنجا .
اما مضمونش الاصول والمصنفات است فهرست الاصول والمصنفات است .
یکی از حضار : وله هذا الکتاب وهو فهرست کتب الشیعة واصولهم واسماء المصنفین منهم واصحاب الاصول والکتب واسماء من صنف لهم فلیس هو منهم
آیت الله مددی : خیلی طولانی شد ، این طولانی تر است ، فهرست خود شیخ طوسی ، این فهرست شیخ طوسی است میگویم این در شیخ حر این نبود باز این خیلی طولانی شد این مثر بحر طویل شد .
یکی از حضار : مثل اسم ابن ابن خلکان وفیات الاعیان وانباء ابناء الزمان مما مضی وورد فی الاذهان فلان فلان
آیت الله مددی : غرض این طولانی تر است این اسم طولانی تر است .
یکی از حضار : شاید در مقدمهی وسائل آمده باشد .
آیت الله مددی : وسائل نگاه نکردم اما من نسخهی خطی شیخ حر
یکی از حضار : اصول جزو اسم هست .
آیت الله مددی : اصول و مصنفات جزو اسم هست کتب و اصول جزو اسم است .
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
دیدگاهتان را بنویسید