خارج فقه (جلسه18) دوشنبه 1404/07/21
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
وَصَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا رَسُولِ اللَّهِ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْمَعْصُومِينَ وَاللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِينَ
اللَّهُمَّ وَفِّقْنَا وَجَمِيعَ الْمُشْتَغِلِينَ وَارْحَمْنَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
دیروز خدمت شما عرض شد، خیلی از بحث خارج شدیم. مقداری آن بحث خارج را ادامه بدهیم. عرض کردیم مرحوم شیخ قدس الله نفسه، اگر مایل هستید، میخواهید عین عبارت را چون مرتب به عده ارجاع میدهم، میخواهید عین عبارت عده را بخوانیم؟ چون مثلاً این منشأ اشتباه حدود هفت، هشت قرن از علمای ما شده است. هفت، هشت قرن، هفت قرن از علمای ما شده است. ببینید، میخواهید بیاورید شما لما روی عن الصادق را بیاورید؟ بعد اسم سکونی را بیاورید. مرحوم شیخ، عرض کردیم در کتاب… حالا دیگر از بحث خارج شدیم، بگذریم از بحث خارج.
در کتاب عده که در اصول است، عرض کردیم اصول ایشان مثل ذریعه سید مرتضی نیست. «ذریعه» سید مرتضی مثل اصول اهل سنت است. دقت میکنید؟ اما عده نه، یک مخلوطی از اصول اهل سنت و شیعه است. مثل آن نیست اصلاً، با آن فرق دارد. حالا بحثی هم هست که آیا ایشان اول نوشته است یا او اول نوشته است؟ چون سید مرتضی متوفای 336 است، گفته شده ایشان مثلاً قبل از این تاریخ نوشته است. به هر حال، وارد آن بحثهای جنبیاش نمیشوم.
در کتاب عده دو بحث وجود دارد: یک بحث تعارض و یک بحث حجیت خبر. تصادفاً هم در عده چاپ قدیم و هم در این چاپی که انجام شده، فاصله این دو خیلی کم است. دو، سه ورق است، خیلی فاصلهاش کم است. در بحث تعارض دارد که حدیث اگر از طریق مخالفین بود، دقت کنید، یعنی اهل سنت، نگاه میکنیم. اگر معارض نداشت و قولی از شیعه به خلافش نبود، به آن عمل میکنیم، روشن شد؟ دارد لما روی عن الصادق. یعنی تعبد. روایت عن الصادق تعبد است. روشن شد؟ تعبداً امام صادق فرمودند عمل کنید. اذا نزلت بکم حادثة لاتجدون حکمها فیما روینا عنا فانظروا الی ما رووا عن علی، اهل سنت از علی چه چیزی نقل کردهاند؟
این را شیخ، عرض کردیم، این روایت هیچ جای دیگری نیامده است. الآن در کتب ما، غیر از عدة شیخ طوسی مرسلاً، هیچ جای دیگری نیامده است. اخیراً مقالاتی نوشتهاند، به آثار زیدیه در یمن اطلاع پیدا کردهاند. به نظرم این کتاب هم چاپ نشده است، المحیط فی الامامه که یکی از علمای زیدیه نوشته و متأخر هم هست. از این عبارت خواسته است علیه شیعه استفاده کند.
ایشان گفته است در کتاب نوادر الحکمه باب تعارض حدیث وجود دارد. هشت حدیث از باب تعارض نوادر الحکمه میآورد که به نظرم اولیاش این است: «اذا نزلت بکم حادثة لاتجدون حکمها فی ما روی عنا». این در کتاب آن سنی است که از کتاب نوادر الحکمه بود.
ما اصلاً باب تعارض نوادر الحکمه را کلاً نداریم. یعنی کل این هشت حدیث نزد ما الآن موجود نیست. چون در این احادیث صریحاً عمل به قیاس آمده است، صریحاً. دیگر معلوم است که اصحاب ما آن را حذف کردهاند، چون به قیاس عمل نمیکنند. و لذا عرض کردیم اینکه شیخ مفید میگوید عدهای از علمای قم آمده و میگفتند ائمه قیاس میکنند، نظرشان به این روایات و به کتاب نوادر الحکمه بوده است. چون بعضیها تعجب میکنند که چطور میشود علمای شیعه از قیاس بگویند؟ طبق نقلی که ایشان از نوادر الحکمه کرده است. حالا حدیث را بخوانیم. سند حدیث هم روشن نیست، مشکل این است.
یکی از حضار: قال حدث الحسن بن علی عن العباس بن عامر.
آیت الله مددی: این در کتاب نوادر الحکمة ، نوادر الحکمة که آن زیدی نقل میکند الان نزد ما نیست این کتاب الان نزد ما نیست کلا یعنی این قسمت نوادر الحکمة در هیچ روایت ما نیامده است حالا اگر یک کسی گفت آن نوادر الحکمة آن اشتباه کرده خوب اگر اشتباه کرده خوب دیگر بدتر دیگر فعلا یک زیدی در قرن به نظرم چهارصد و خوردهای باشد از علمای زیدیه است مرد فاضلی است المحیط فی الامامة ، این برای رد امامیه نوشته اصلا این کتاب بر رد ماست دقت کردید ؟ در آنجا از باب تعارض است آن وقت این حدیث در آنجا با سند آده است شیخ طوسی بدون سند آورده است روشن بشود برای شما . سند در کتاب نوادر الحکمة طبق نقل این زیدی این است ، بخوانید ، از اولش حدثنا
یکی از حضار : قال حدث الحسن بن علی عن العباس بن عامر.
آیت الله مددی : این حسن بن علی الآن نمیدانم کیست مراد ایشان. احتمال میدهم حسن بن علی بن عبدالله بن مغیره باشد، نوه عبدالله. ایشان در قم آمده و حدیث نقل کرده است. این مرد بسیار بزرگواری است، لکن شاذ است مثل جدش عبدالله بن مغیره، شاذ باشد. بفرمایید. عبدالله بن عامر ثقه است. بفرمایید.
یکی از حضار: عن العباس بن عامر.
آیت الله مددی: الآن دقیقاً نمیدانم. بفرمایید.
یکی از حضار: عن ابی بکر اینجا نوشته که ظاهرا.
آیت الله مددی: ابن بکیر باشد. اشتباه چاپ کرده.
عرض کردم ما الآن کتاب زیدیه داریم. دقت کنید، این نکته مهمی است. چاپ شده و من هم آن را دارم. خودم نسخه را تصحیح کردهام. کتب زیدیه از کتب ما نقل میکنند، مثلاً محاسن یا روی الصفار از کتب ما نقل میکنند. لکن اسامی را اشتباه نوشتهاند. و این احادیثی که در کتب زیدیه بود، من در حاشیهی وسائل خودم نوشتهام. این کار مربوط به ایام نجف است. نوشتهام الآن در مصادر ما نیست، اما در کتاب امالی ابوطالب آمده است. امالی ابوطالب از زیدیه است. ایشان تقریباً، ایشان یا… بله، ایشان تقریباً از زیدیه استرآباد هستند. ایشان است که در اواخر شیعه میشود. چون زیدیه استرآباد تدریجاً شیعه میشوند. به نظرم ایشان اولین نفر باشد، یا ایشان یا پدرش. اولی، پدرش را بعید میدانم، به نظرم ایشان است. امام ابوطالب. بفرمایید. اینها نقل و انتقال زیدیه به امامیه است. مدتی در شمال ایران بودند و بعد اصلاً شیعه شدند، کلاً شیعه شدند. بفرمایید.
یکی از حضار: عن بعض اصحابنا.
آیت الله مددی: میبینید مرسل است عرض کردم مرسل است. این حدیث با اینکه الآن در اختیار ما نیست، تازه در آن اصل مصدر هم، اگر این زیدی درست نقل کرده باشد دقت فرمودید؟ چون این زیدی برای رد ما نقل کرده است. میخواسته است از این حدیث برای نقض امامیه استفاده کند. بفرمایید.
یکی از حضار: عن ابی عبدالله علیه السلام قال: اذا ابتلیتم بالامر لابد لکم من العمل به.
آیت الله مددی: اذا ابتلیتم،
یکی از حضار : اذا ابتلیتم بالامر لابد لکم من العمل به.
آیت الله مددی : ببینید اذا ابتلیتم بالامر یا بامر لا بد من العمل به یک مشکلی برای شما ایجاد شد که حتما باید عمل بکنید نمیشود رهایش کنید این صفت است یا اگر بامر بود، صفت میشد. اصطلاحاً اینطور میگویند: بعد از نکره صفت است و بعد از معرفه حال است. اصطلاح نحویات ما… من هنوز نحویات را از یاد بردهام، زمانی که استاد نحو در نجف من بودم. به هر حال، چون بعد از معرفه است، حال است، وگرنه قاعدتاً باید صفت باشد.
«اذا ابتلیتم به امر لابد من العمل به»، یعنی امری که ناگزیر هستید و بالاخره باید کاری برایش انجام دهید. بفرمایید.
یکی از حضار: لابد لکم من العمل به لم یبلغکم عنا فیه شئ.
آیت الله مددی: امری که هنوز از ما چیزی به شما نرسیده است از اهل بیت، بله، بفرمایید.
یکی از حضار: فخذوا بقول الناس فیه عن علی علیه السلام.
آیت الله مددی:به قول ؟
یکی از حضار : فخذوا بقول الناس
آیت الله مددی : ناس یعنی اهل سنت، این در روایات زیاد آمده که ناس یعنی اهل سنت. به قول علی. البته شیخ نقل کرده الی ما رووا عن علی حالا آن نقل شیخ. بله، «فخذوا بقول الناس
یکی از حضار : فیه عن علی علیه السلام
آیت الله مددی : بعدش هم دنباله دارد.
یکی از حضار: بله. فان لم یبلغکم فیه عن علی شئ فخذوه برایکم.
آیت الله مددی: ببینید قیاس در آن وجود دارد.
یکی از حضار : نمیخواهد اصل عملیه را بگوید ؟
آیت الله مددی : نه رأی است ، شیخ این را نقل نکرده است.
یکی از حضار : اصلاً عباراتش با عبارات دیگر فرق میکند.
آیت الله مددی : نقل به معنی است، دقت کردید چه میخواهم بگویم؟ خب شیخ فهمیده است که این ذیل، قیاس است. متوجه شدید چه میخواهم بگویم؟ اصلاً این ذیل را شیخ کلاً نیاورده است. عرض کردم یکی از مشکلات در باب حدیث، هم در میان ما و هم در میان اهل سنت، تقطیع حدیث است.
یکی از حضار: شاید آن زیدی اضافه کرده باشد.
آیت الله مددی: دیگر نمیدانیم. ما که الآن نمیدانیم. چون در شیعه که آن را نداریم. دقت کردید؟ الآن اگر از من بپرسند، من چیزی نمیتوانم بگویم. در شیعه که نداریم این برای شیعه، در شیعه که نداریم. در کتب زیدیه که نویسندهاش متعصب و در رد ما نوشته، این ذیل را هم آورده است. اگر از ما بپرسند هست یا نیست، هیچ نمیتوانیم بگوییم. بینی و بین الله من هیچ کدام را نمیتوانم بگویم، چون هیچ کدام برایش حجت نیست. نه مرسل شیخ حجت است و نه…
یکی از حضار: آن شواهدش هست که میگفتید قمیها به قیاس عمل میکردند.
آیت الله مددی: کجا عمل میکردند آقا؟
یکی از حضار: نه، یعنی بعضیهاشون، بعضی خواصشون.
آیت الله مددی: شیخ نه، شیخ مفید میگوید رأیت بعضهم، نه اینکه کجا بوده. نه، بلا اشکال امثال صدوق و ابن ولید قطعاً عمل نمیکردند، کلینی قطعاً عمل نمیکرد. اصلاً روایات زیاد در مدح، ذم رأی دارند. اصلاً روایت داریم که به امام باقر گفتند: أرأیت؟ قال علیه السلام: لسنا من اصحاب أرأیت. به ما نگویید أرأیت. رأی را به ما نگویید. ما هر چه میگوییم عن رسول الله، عن الله است، یعنی چه أرأیت؟ این را مرحوم آقای بروجردی در جامع الاحادیث در باب حجیت فتوای ائمه یا خبر واحد، اصلاً چند تا روایت است: قلت للصادق، للباقر، أرأیت؟ قال: لسنا من اصحاب أرأیت، ما اصلاً اصحاب رأی نیستیم. اونی که ما داریم این است. اینکه قمیها عمل کردند، نگفت همه قمیها. گفت رأیت بعضهم. خب شاید بعضیهایشان محدث بودند و به این حدیث عمل کردند.
حالا عجیب این است که شیخ طوسی با مقام و جلالت مقامش، این ذیل کلاً حذف است. روشن شد چه میخواهم بگویم؟ چون با این ذیل میآمد، معلوم بود جعلی است. با این ذیل، وخذوا برایکم. عرض کردم، علی تقدیری که این حدیث را قبول بکنیم، چون من توضیحات کافی دادم، مرحوم شیخ قدس الله نفسه آن بحث حجیت که رفته، کار را خراب کرده انصافاً. ببینید، در کوفه یک کتابی را به نام علی بن ابیطالب پخش کردند. ما دو تا کتاب علی داریم: یکی از مدینه داریم، یکی از کوفه. این خلط شده. آن کتاب مدینه را این امام باقر و امام صادق نشان دادند. ما الآن از امام سجاد نداریم که کتاب علی را به ما نشان داده باشد. لکن یک روایت داریم که امام وقتی کتاب را نشان دادند به آن زراره، گفتند هذا حدثنی به ابی، یعنی حضرت سجاد، عن ابیه الحسین عن علی انه املاء رسول الله و خط علی.
عرض کردم این مسلم است که امیرالمؤمنین یک کتابی را به املاء رسول الله و خط خودشان داشتند. مصنف عبدالرزاق یا مصنف ابن ابیشیبه، الآن نمیدانم، در ذهنم نیست، به نظرم عبدالرزاق باشد. از امسلمه نقل میکند که یک روز نوبت من بود، سهم زنها به اصطلاح رسول الله نزد من بود، علی بن ابیطالب هم بود. یک پوست گوسفند داشت. عرض کردم، آنچه که ما الآن از متون قدیم، حتی قرآن، هر چه داریم بر پوست گوسفند است، پوست آهو نداریم و در آن زمان یک کاغذی از چین میآوردند، آن هم در آن زمان نبود که من الآن دارم. یک درخت عجیبی است، در چین بار نمیدهد. این پوستش را که میکنی، شما با دستت اینجور جدا میکنی ورقه میشود. ورقه صاف، صاف، صاف، انگار در کارخانه ساختهاند. من در خانه دارم. همینجور میکنید، ورقه در میآید که این احتمالاً قرطاس، کارتاس این باشد. یکی هم از مصر یک نوع نی بود، این را میشکافتند، سه سانتیمتر میشد، پهلوی هم میگذاشتند، که پاپیروس بهش میگویند. ما متون عربی به پاپیروس خیلی کم داریم. یکیاش هم گفتم تازگی برایتان، کتاب صحیفه همام، من نسخهاش را دیدم، تصویرش را دیدم. انصافاً خیلی نفیس است. ۲۲۹ نوشته شده. جزو نوادر کتابهای عربی است که روی پاپیروس نوشته شده و خیلی خط قشنگی هم دارد. زمان امام هادی نوشته شده. این را ما کلاً کم داریم.
بیشترین نوشتههای ما، کل قرآنهایی که… یک اصطلاحی دارند غربیها درست کردند، قرآنهای عهد اموی، یعنی تکه پارههای قرآن که تا سال ۱۴۰ نوشته شده، ۱۳۰ که بنی امیه از بین رفتند، اینها را میگویند قرآنهای عهد اموی، مجموعاً ۳۰ قسمت است، ۳۰ قسمت یا ۴۰ تا است. مجموع قرآنهای عهد اموی. دارند رویش کار میکنند، کار شده، کار رسمی شده. چندین سال رویش کار شده. همین جلو خود آلمان یک گروهی تشکیل داده، آن رئیسش، معاونش پیش من آمد، حالا رئیسش چون شده، یهودی هم هست، میشل مارکس، آمد پیش من. الآن شاید ۱۰، گفت ۱۸ سال ما داریم تحقیق، ۱۸ سال برای بررسی قرآنهای عهد اموی و اینها، قرآنهای… تمام اینها، عرض کردم الآن قدیمترین نسخهای که از قرآن پیدا شده، زمان رسول الله است، سال هفت هجری. روی پوست گوسفند است. خود این پوست، زمان تقریباً تولد رسول الله است. هی نوشتند، هی پاک کردند. این قسمت قرآن، فقط مشکلش این است که دو برگه است، دو یعنی چهار صفحه. در کتابخانه بیرمنگام است. این قدیمی ترین نسخهای که از قرآن که در زمان خود رسول الله نوشته شده. که البته این خیلی کم داریم. حالا این شرحی، من یک وقت دیگری هم صحبت کردم، دیگر نمیخواهم وارد شرح این قسمت بشوم. دقت میفرمایید؟ این ما داریم.
ام سلمه میگوید امیرالمؤمنین پیش من بود، پوست گوسفند بود، هی سؤال میکرد، رسول الله جواب میداد. نوشتند تا این پوست پر شد. این املاء رسول الله و خط علی شاهد پیش اهل سنت هم دارد ها، خیال نکنید در روایات ما آمده. و در روایات ما وقتی صحیفهی علی را توصیف میکنند دو جور است: یکیاش حالت کتاب مثل ما دارد که خواندیم آن روز، یکیاش مطوی، فخذ البعیر، مثل ران شتر. این همین پوستها بوده، معلوم شد؟ این پوستها را به هم پیچیده بودند.
پس این مطلب شاهد تاریخی قطعی داریم. این قرآن در اختیار اهل بیت بوده. از امام سجاد هم نداریم. من یک تحقیقی کردم، حالا اگر چاپ شد بعد، در سایتش گذاشته شد، یک کلامی عبدالملک بن مروان دارد در ارث زن. خیلی شبیه، یعنی چیز بوده، آییننامهی داخلی بوده که عبدالملک بن مروان نوشته. همین فتوایی که الآن پیش ما است که زن از زمین ارث نمیبرد. خیلی شبیه عبارتی است که از امام باقر از کتاب علی نقل شده. خیلی عجیب است، این خیلی عجیب است، وقتی عبدالملک بن مروان زمان امام سجاد است، اصلاً وفاتش قبل از امام سجاد است. ما تنها جایی که با زحمات من پیدا کردم که در امام، زمان امام سجاد، یک عبارتی است که خیلی شبیه عبارت امام باقر است. خیلی شبیه است. برای اولین بار احتمال دادیم که اصلاً این عبدالملک بن مروان جزو آییننامه شد که زن اصلاً لا ترث المرأة من العقار شیئا. همین که الآن به ما اشکال میگیرند که این فتوای خاص شیعه است. نه، برای عبدالملک مروان هم هست. قصهاش را مفصلاً از کتاب ابن ابی الحدید نقل کردم. حالا دیگر اینجا نمیخواهم وارد بشوم. این اگر باشد، این خیلی عجیب است. تنها موردی که من توانستم پیدا بکنم که از کتاب علی باشد زمان امام سجاد، این است. این آییننامهی داخلی که عبدالملک بن مروان نوشته.
آن وقت یک کتاب علی هم در کوفه بوده. حالا گفتند بعضیها مال علی بن ابیطالب است، بعضیها گفتند مال ابورافع است، بعضیها مال پسرش است، بعضیها گفتند مال حارث است. این باید حدود سالهای ۴۰ و ۵۰ نوشته شده باشد. این کتاب بین شیعه و سنی و زیدی رواج پیدا میکند و اسماعیلیها. یک مقداریاش را، اصلاً میگوید عرض کرد در این کتاب را بر امام باقر، فقال هذا قول علی، امیرالمؤمنین. اصلاً آنجا تعبیر دارد. و این کتاب سه بخش بوده: سنن، احکام، قضایا. ما مفصل این را شرح دادیم. این یک کتاب دیگری بوده. زمان امام صادق تدریجاً این کتاب حذف شده. روشن شد؟ این میگوید اگر مطلبی برای شما آمد از امام صادق، این حدیث تاریخ دارد. هنوز کلام ما به شما نرسیده، به این کتاب که عن علی است عمل بکنید. روشن شد؟ نه شیخ متوجه این مطلب شده، نه دیگران. هی گفتند حدیث مرسل است. بابا حدیث معنا دارد، مرسل هست اما معنا دارد. روشن شد؟ بعد چه شد؟ خب امام صادق بیان کردند. خود به خود موضوع حدیث منتفی شد. سر اینکه اصحاب حدیث را نیاوردند این بود. دقت کردید چه شد؟ چون میگوید: اذا ابتلیتم بالامر لابد من العمل به، فخذوا بقول الناس، ناس در اینجا اهل کوفه است، عبدالله بن بکیر هم اهل کوفه است. عن علی یا در روایت عبارت شیخ فی ما رووا عن علی. این رووا عن علی همین است.
یکی از حضار: استاد، شاید این فرمایش شما دنباله حدیثی است که بعدش دارد که ثم تسألوا عنه بعد ذلک فان کان صوابا فالّا رجعتم الی الجهل الی الصواب
آیت الله مددی: روشن شد چه شد؟
یکی از حضار: یعنی پرسش از امام را برده آخر.
آیت الله مددی: نه، روشن شد برایتان؟
این یک تعبدی نبوده که تا روز قیامت بماند. شیخ خیال کرده تا روز قیامت میماند این. این یک حدیث، یک محدوده زمانی معین دارد. یک کتاب معینی بوده. اهل کوفه عن علی نقل کردند، الآن هم داریم، زیدیها عن علی نقل میکنند که ما نداریم. سنیها عن علی نقل میکنند که ما نداریم. اسماعیلیها عن علی نقل میکنند که ما نداریم. الآنش هم هست خب. امام صادق… نه روشن شد میخواهم چه بگویم؟
خدا رحمت کند مرحوم شیخ طوسی را و رضوان الله را، خیال کردند این حکم دائمی است الی یوم القیامه. انظروا بقول الناس عن علی. نه، این نیست. این یک محدوده زمانی معین است. اوایل انتشار فقه اهل بیت توسط امام باقر و امام صادق. روشن شد؟ بعد این فقه روشن شد، امام فرمودند دیگر. امام باقر فرمودند، بعد حضرت موسی بن جعفر فرمودند، بعد حضرت رضا داریم. دقت کردید؟ دیگر موضوع حدیث منتفی شد. اینی که من میگویم شیعه این را نقل نکرده روشن شد چرا؟ چون موضوع نداشت دیگر.
آنچه که شیعه احتیاج داشت، ائمه بیان کردند. این مال آن زمانی است که هنوز اوایل کار بود. ندیدید که از ما به شما چیزی رسیده، برگردید به اونی که از کتاب علی… کتاب علی در اینجا یعنی آن کتابی که در کوفه بود. نه آن کتابی که رمز امامت، پیش امام باقر و امام صادق بود. و لذا این کتاب علی پیش امام باقر پخش نکردند امام باقر، تو مدینه هم پخش نکردند. به بعضی از اصحاب نشان دادند. دارد که کتاب را درآورد، برای من خواند، در کتاب علی اینجور بود. این را فقط ما الآن از امام صادق و امام باقر داریم. نه از امام سجاد داریم، نه از موسی بن جعفر داریم، نه از امام رضا داریم، نه از حضرت جواد داریم، از هیچ کس نداریم. منحصر به این دو امام است.
بله، در جواب عهدنامه مأمون، این هم خیلی عجیب است، واقعاً خیلی عجیب است، وقتی مأمون ایشان را ولیعهد کردند، حضرت رضا سلام الله علیه به خط مبارک خودشان نوشتند… عرض کردم تاریخ این مطلب درست است. خود خط تا سالهای ۶۰۰ موجود بوده. صاحب کشف الغمه میگوید من دیدم خط امام را و بوسیدم، خط امام را بوسیدم. امام در آنجا میگویند که امیرالمؤمنین، مأمون گفت من ولیعهد بشوم، لکن الجفر و الجامعه یدلّان علی خلاف ذلک.
یکی از حضار: جفر ؟
آیت الله مددی: جفر هم دارد توش.
«الا ان الجفر و الجامعه این تعبیر امام رضا
یکی از حضار: جفر جدا بوده.
آیت الله مددی : جفر جدا بوده است .
الا ان الجفر و الجامعه یدلّان… سنیها بعد که این کتاب پخش شد در عالم اسلام، چون این قانون، حکم دولتی بود، ائمه جمعه خواندند، پخشش کردند. جواب امام هم پشتش است، لذا اهل سنت هم بحث کردند که این مراد امام رضا چیست از جفر و جامعه؟ یعنی یک کتاب رسمی که دولت اعلام کرده. دقت کردید چه میخواهم بگویم؟ امام میگویند این گفت من ولیعهد بشوم، لکن در جفر و جامعه دارد که این نمیشود. این مطلب نمیشود. و نشدند، بالفعل نشدند. حضرت مسموم شدند.
غیر از این عبارت حضرت رضا، ما دیگر اصلاً کلاً از کتاب علی عنوان نداریم. روشن شد؟ چرا؟ چون این کتاب رمز امامت بود. بنا نبود بین مردم پخش بشود. اصلاً این بنا نبود بین مردم پخش بشود. این رمز امامت بود. آن کتاب رمز امامت نبود. این آن کتاب تصادفاً در کوفه نوشته شد، تدریجاً به مدینه رسید. اولین کسی هم که از ائمه داریم که به ما رسیده، امام باقر است. از امام باقر سؤال کردند، قال هذا قول امیرالمؤمنین. که من عرض کردم احتمالاً مراد امام باقر این باشد که کتاب علی نیست، نقل از علی است. این دو تا با همدیگر فرق میکند. اهل کوفه میخواستند بگویند کتاب… روشن شد چه میخواهم بگویم؟ هذا قول امیرالمؤمنین
یکی از حضار: یعنی حضرت فرموده دیگران نوشتند.
آیت الله مددی: این کتاب حضرت نیست. چون این را توجه نکرده به این عبارت. یک زوایایی ما برای شما روشن میکنیم که در طول تاریخ تا حالا رویش کار نشده.
پس این حدیث از امام صادق بر فرض صادر شده باشد، تاریخش روشن شد. سر اعراض اصحاب هم روشن شد. اعراض اصحاب غیر از ذیلش که رأی دارد، سرش این بود. موضوع نداشت. سرش این بود که محدودیت زمانی داشت. در یک محدوده زمانی امام اجازه داد به قول علی نگاه بکنند. شیخ طوسی خیال کرد نه، این محدوده زمانی ندارد، تا روز قیامت به هر چه که سنیها از علی نقل کردند نگاه بکنند.
یکی از حضار: قید حادثهای که اصلاً هیچ جایی راهی پیدا نکند.
آیت الله مددی: اما در کتاب شیخ طوسی اصلاً جور دیگری آمده. بخوانید عبارت شیخ طوسی در عده. اذا نزلت بکم حادثة
یکی از حضار : لا تجدون حکمها فی ما رووا عنا.
آیت الله مددی : فی ما رووا… بله. «فانظروا».
یکی از حضار : فانظروا الی ما رووا عن علی.
آیت الله مددی : اینجا دارد «رووا عن علی».
یکی از حضار : فاعملوا به.
آیت الله مددی : این رووا عن علی همین کتاب به نظر میآید. روشن شد چه میخواهم بگویم؟
یکی از حضار: از اول نگاه کنند، چرا بعد یعنی مرتبه ثانی نخواهد، دیگه از همون اول، ابتدا این هم یکی از متون مرجع علمی باشد. چرا؟ چرا بگویند در شرایط خاص؟
آیت الله مددی: قبول نداشتند، امام صادق قبول نداشتند. حتی در یک جا دارد که احرام بسته بود، مثل ابوحمزه ثمالی، خیلی عجیب است، گفت از کوفه احرام بستم. حضرت فرمودند چرا؟ فرمودند بلغنا عن علی انه قال من تمام الحج و العمره ان تحرم من دویرة اهلک، تحرم بهما حضرت فرمودند کذبوا علی علی، دروغ گفتند اصلاً.
مثل ابوحمزه نفهمیده، خیلی عجیبه! امام سجاد را درک کرده، امام باقر را درک کرده، خیلی عجیبه! زمان امام صادق ببینید! و من جاش را هم معین کردم، یعنی در مسجد کوفه میآیید یک کمی جلوتر، الآن بهش میگویند حی الکنده، اینجا احرام میبستند. اهل کوفه، من جاش را هم از کتاب این لویی ماسینیون گرفتم. اهل کوفه از اینجا احرام میبستند. اینجا منطقهی ارزم بود، ارزمیها اینجا بودند. ایشان نوشته از منطقه ارزمیها احرام برای مکه میبستند. اصلاً من جاش را هم معین کردم، جای احرام بستن اهل کوفه، از کوفه برای احرام. روشن شد؟
یکی از حضار: استاد، سؤال این است که چرا امام دوباره ارجاع میدهند شیعه را به این کتاب که شما میفرمایید تکذیب هم شده از طرف امام صادق؟
آیت الله مددی: نه، دوباره نه، میگویند اگر از ما نرسید، اوایل امر است. چون هنوز نرسیده بعضی از امام صادق.
یکی از حضار: بفرمایند که توقف کنید.
آیت الله مددی: چرا توقف کنند؟ میگویند لابد من العمل به فرض این کردند.
یکی از حضار: حالا روایاتش که دروغ نبوده.
یکی از حضار : از کجا معلوم؟ کدامش؟
آیت الله مددی: خب دارد میگوید اذا… یعنی اگر توقف جایی است که لابد نیست، اصلاً تصریح کردند. اذا ابتلیتم بالامر لابد من العمل به. توقف، چه توقف کنند؟ روشن شد چه میخواهم بگویم؟ نه، تاریخ روشن شد؟ مرحوم شیخ طوسی این را گرفت کلام الی یوم القیامه. مضافا به اینکه ما این را نفهمیدیم. حضرت میفرمایند لم تجدوا حکمها فی ما روینا عنا. وقتی مرحوم شیخ میفرمایند و لذلک عملت الطائفه برواة السکونی. من تعجب میکنم. سکونی میگوید عن جعفر عن ابیه عن ابیه عن علی. این که رووا عن علی است که، و لذا احتمال داریم مراد اصلاً از این، اصلاً این هم جور در نمیآید. چون میگوید لا تجدون حکمها فی ما روینا عنا. خب این که از عنه است که.
یکی از حضار: نه رووه را ناس معنا کردید. عنا باشد
آیت الله مددی : یعنی میگوییم ما رووه عنا خب اینکه برای امام صادق است. کتاب سکونی همهاش این است: عن جعفر عن ابیه. و لذا احتمال داریم مراد، نکته فهرستی باشد. یعنی سنی در کتابش آورده. به آنچه که در کتب اهل سنت آمده. والا این سنی از امام صادق نقل کرده که. حالا فرضش این است که از ما روایت نداریم. خب این روایتش که از امام صادق است. من نمیدانم شیخ طوسی چه کار فرمودهاند؟ سه تا اسم آوردند. من به این مناسبت دیروز گفتم اسم طلحه بن زید نیست. من میخواستم امروز این شرح بدهم، طولانی شد. به هر حال اینها نکات تاریخی خیلی لطیفی است، چون جای دیگری گفته نمیشود، گفتیم حالا اینجا بگوییم.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین